برای اولین بار که دیدمش می ترسیدم باهاش صحبت کنم. وقتی که باهاش صحبت کردم می ترسیدم دستشو بگیرم. وقتی دستشو گرفتم ترسیدم عاشقش بشم. حالا که عاشقشم می ترسم از دست بدمش.
عزیزی گفته بود شعر و احساسات چه ربطی داره به رشته شما؟
در جواب این دوست باید بگم که احساسات آدما به رشته و زمینه فعالیتشون مربوط نمی شه و قابل توجه اینه که طبع شعر و احساسات بر و بچه های مهندسی خیلی بیشتر از بچه های ادبیات است که دم از شعر و شاعری می زنند. می خوام حسابی بری تو نخ اين يه بيت شعر كه به تنهايی خودش گويای همه چيزه:
گوهر خود را مزن بر سنگ هر ناقابلی، صبر كن پيدا شود گوهر شناس قابلی
خب نظرت چيه؟ به قولی: و گه گاه دو خط شعر كه خود ناچيز است و گويای همه چيز. تو یک جا خوندم که دخترها و خانمها باید تا حدودی مغرور باشند تا با غرورشون این اجازه روبه هر کسی ندهند که به هر چشمی دوست داره به آنها نگاه کنه اما ....
غرورت را به خاطر دل کسی که دوستش داری بشکن ولی هيچ وقت دل کسی را که دوستش داری به خاطر غرورت نشکن.
ای كاش به دل كسی پا نمی گذاشتيم و كسی به دلمون پا نمی گذاشت، ای كاش اگر كسی به دلمون پا گذاشت ديگه دلمون رو تنها نمی ذاشت، ای كاش اگه يه روز دلمون رو تنها گذاشت رد پاهاشو روی دلمون جا نمی گذاشت، خيلی ها از خيلی چيزها هميشه در حال شکايتن. ولی در هر حال خدا رو از یاد نبر و فقط بگو خدا را شكر و ببين اگه اين طوری زندگی کنی چه بهشتی داری.
دا را شکر که تمام شب صدای خرخر شوهرم را مي شنوم. اين يعنی او زنده و سالم در کنار من خوابيده است. خدا را شكر كه دختر نوجوانم هميشه از شستن ظرفها شاكی است. اين يعنی او در خانه است و در خيابانها پرسه نمی زند. خدا را شكر كه ماليات می پردازم اين يعنی شغل و در آمدی دارم و بيكار نيستم. خدا را شكر كه بايد ريخت و پاش های بعد از مهمانی را جمع كنم و اين يعنی در ميان دوستانم بوده ام. خدا را شكر كه لباسهايم كمی برايم تنگ شده اند. اين يعنی غذای كافي برای خوردن دارم. خدا را شكر كه در پايان روز از خستگی از پا می افتم. اين يعنی توان سخت كار كردن را دارم. خدا را شكر كه بايد زمين را بشويم و پنجره ها را تميز كنم. اين يعنی من خانه ای دارم. خدا را شكر كه در جایی دور جای پارک پيدا كردم. اين يعنی هم توان راه رفتن دارم. و هم اتومبيلی برای سوار شدن. خدا را شكر كه سر و صدای همسايه ها را می شنوم. اين يعنی من توانایی شنيدن دارم. خدا را شكر كه اين همه شستنی و اتو كردنی دارم. اين يعنی من لباس برای پوشيدن دارم. خدا را شكر كه هر روز صبح بايد با زنگ ساعت بيدار شوم. اين يعنی من هنوز زنده ام. خدا را شكر كه گاهی اوقات بيمار می شوم. اين يعنی به ياد آورم كه اغلب اوقات سالم هستم. خدارا شکر که خريد هدايای سال نو جيبم را خالی مي کند. اين يعنی عزيزانی دارم که مي توانم برايشان هديه بخرم.
عزیزی گفته بود شعر و احساسات چه ربطی داره به رشته شما؟
در جواب این دوست باید بگم که احساسات آدما به رشته و زمینه فعالیتشون مربوط نمی شه و قابل توجه اینه که طبع شعر و احساسات بر و بچه های مهندسی خیلی بیشتر از بچه های ادبیات است که دم از شعر و شاعری می زنند. می خوام حسابی بری تو نخ اين يه بيت شعر كه به تنهايی خودش گويای همه چيزه:
گوهر خود را مزن بر سنگ هر ناقابلی، صبر كن پيدا شود گوهر شناس قابلی
خب نظرت چيه؟ به قولی: و گه گاه دو خط شعر كه خود ناچيز است و گويای همه چيز. تو یک جا خوندم که دخترها و خانمها باید تا حدودی مغرور باشند تا با غرورشون این اجازه روبه هر کسی ندهند که به هر چشمی دوست داره به آنها نگاه کنه اما ....
غرورت را به خاطر دل کسی که دوستش داری بشکن ولی هيچ وقت دل کسی را که دوستش داری به خاطر غرورت نشکن.
ای كاش به دل كسی پا نمی گذاشتيم و كسی به دلمون پا نمی گذاشت، ای كاش اگر كسی به دلمون پا گذاشت ديگه دلمون رو تنها نمی ذاشت، ای كاش اگه يه روز دلمون رو تنها گذاشت رد پاهاشو روی دلمون جا نمی گذاشت، خيلی ها از خيلی چيزها هميشه در حال شکايتن. ولی در هر حال خدا رو از یاد نبر و فقط بگو خدا را شكر و ببين اگه اين طوری زندگی کنی چه بهشتی داری.
دا را شکر که تمام شب صدای خرخر شوهرم را مي شنوم. اين يعنی او زنده و سالم در کنار من خوابيده است. خدا را شكر كه دختر نوجوانم هميشه از شستن ظرفها شاكی است. اين يعنی او در خانه است و در خيابانها پرسه نمی زند. خدا را شكر كه ماليات می پردازم اين يعنی شغل و در آمدی دارم و بيكار نيستم. خدا را شكر كه بايد ريخت و پاش های بعد از مهمانی را جمع كنم و اين يعنی در ميان دوستانم بوده ام. خدا را شكر كه لباسهايم كمی برايم تنگ شده اند. اين يعنی غذای كافي برای خوردن دارم. خدا را شكر كه در پايان روز از خستگی از پا می افتم. اين يعنی توان سخت كار كردن را دارم. خدا را شكر كه بايد زمين را بشويم و پنجره ها را تميز كنم. اين يعنی من خانه ای دارم. خدا را شكر كه در جایی دور جای پارک پيدا كردم. اين يعنی هم توان راه رفتن دارم. و هم اتومبيلی برای سوار شدن. خدا را شكر كه سر و صدای همسايه ها را می شنوم. اين يعنی من توانایی شنيدن دارم. خدا را شكر كه اين همه شستنی و اتو كردنی دارم. اين يعنی من لباس برای پوشيدن دارم. خدا را شكر كه هر روز صبح بايد با زنگ ساعت بيدار شوم. اين يعنی من هنوز زنده ام. خدا را شكر كه گاهی اوقات بيمار می شوم. اين يعنی به ياد آورم كه اغلب اوقات سالم هستم. خدارا شکر که خريد هدايای سال نو جيبم را خالی مي کند. اين يعنی عزيزانی دارم که مي توانم برايشان هديه بخرم.