داستان دالتون ها

نماد گروه

امان
امان
امان از دست این لوک

سلام

من از زندان آزاد شدم

اینو نوشتم دیگه نگید چرا بقیه دالتون نمی نویسند

یه نفر هست که هر شب از من می خواهد که ازش یه سوال بپرسم

تا حالا خوب اومدم ولی دیگه دارم کم می یارم

هم اکنون نیازمند یاری سبزتان هستم

بنیاد بی سوالی های دالتون ۳

خبر خبر بچه ها خبر

دیروز من و برادرم دالتون سوم تنها موفق شدیم دالتون چهارم (جک) را طی یک عملیات ایثارگرانه از زندان آزاد کنیم

متأسفانه هنگام آزاد کردن دالتون دوم لوک سر رسید و ما نتوانستیم او را نجات دهیم

مطمئن باشید دوباره یک نقشه جدید برای آزاد کردن برادر دربندمان خواهیم کشید

به امید آزاد شدن برادرمان

هیپ هیپ هورااااااااااااااااااااااااااااا

سلام

من اومدم

ببین من اومدم

از راهی دور آمدم از دست لوک فرار کردم

ببین من اومدم

عضویت دالتونی

شبیخون لوک

دالتون ها آدم می شوند

مار از پونه بدش میاد دم لونش سبز می شه

جونمی جون از دستش راحت شدیم

هدیه تولد دادیمش به لوک