اطلاعات به طرق مختلف به دست ما مي رسند، که خيلي هاي آن بسيار ظريف و دقيق هستند مثل سمبل ها. روانشناسان در تشخيص و تفسير اين سمبل ها و نشانه هايي که در زندگي ما ديده مي شود تخصص دارند. براي اينکه در کارمان متفاوت و خبره باشيم، بايد درک خوبي از معنا و مفهوم اين علائم و سمبل ها و کهن الگوها پيدا کنيم. در اين مقاله اندکي از آنچه آموخته ايم را برايتان مطرح مي کنيم.
مقدمه
هزاران هزار نشانه و سمبل انتخاب هاي ما را در زندگي روزمره هدايت مي کنند. اين سمبل ها و نشانه ها و حتي کهن الگوها، چه تشخيصشان بدهيم چه نه، يکي از کليدي ترين راه هاي متمدن شدن ما و رفتار کردن ما بر اساس عرف جامعه است. ما، صرفنظر از نژاد، فرهنگ يا مذهبمان، وقتي به يکسري نشانه ها و سمبل ها روبه رو مي شويم، تمايل پيدا مي کنيم که به يک طريق خاص عمل کنيم. بعضي از اين شرطي کردن ها جهاني و بسيار مفيد هستند--به علائم راهنمايي-رانندگي توجه کنيد که چطور به کنترل ترافيک کمک مي کند—بدون آنها هرج و مرج و آشفتگي اتفاق مي افتد. اگر توجه کنيم، علائم و سمبل ها درست مثل علائم راهنمايي رانندگي ما را هدايت مي کنند. به ما کمک مي کنند انتخاب هاي درستي داشته باشيم و از بروز آشفتگي و هرج و مرج در زندگي خود جلوگيري کنيم.
در علم رمزي هر چيزي که وجود دارد، اول به شکل يک فکر و يک خواسته است. اين يعني هر چيزي در زندگي که به آن شکل داده شده است (يعني هر چيزي در دنياي سه بعدي) علامت يا سمبل يک قصد يا هدف است. گاهي اوقات يک علامت مي تواند پيامي از وضعيت يا حالت چيزي باشد، تاييد يک جهت يا هدف، و گاهي اوقات مي تواند صرفاً به شما نشان دهد که چطور به راه ها و طرق مختلف که انرژي خود را شکل مي دهد و مقاصد خود را بيان مي کند، متمايل مي شويد.
بسياري از مفاهيم مربوط به علائم و سمبل ها زبان جهاني دارند و درنتيجه هرکدام تفاسير سنتي خود را دارند. اما به ياد داشته باشيد که درست مثل هرکدام از ما که منحصربه فرد هستيم، برخي علائم و سمبل ها هم خاص و منحصربه فرد هستند و آن مفهوم فقط "خاص" خودِ ماست.
مثال آن مي تواند مادربزرگم باشد که در تمام طول عمر خود خوابهايي بسيار روشن و الهام بخش مي ديد. براي او، درو کردن کشتزارهاي سبز هميشه به معني مرگ يکي از فاميل و آشنايان در آينده نزديک بود. خواب ديدن درمورد اين مزارع و کشتزارها هميشه مرگ يکي از افراد فاميل او را به دنبال داشت، البته نمي دانست که آن فرد که مي تواند باشد فقط مي فهميد که يکي از آشنايانش در آينده نزديک فوت مي کند. حتي يکبار هم در طي زندگي 80 ساله او خلاف اين نبوده است.
علائم و نشانه ها
علائم معمولاً (نه هميشه) ملايم اند و تهاجمي نيستند. آنها ذاتاً نيازمند واکنش و پاسخ نيستند و به انجام عملي هدايتمان نمي کنند. از طريق آنها پيشنهادي براي تغيير رويه مان دريافت مي کنيم. اينجا جايي است که هوش شهودي ما در درک نحوه اعمال اين پيامها و مفاهيم در زندگيمان، موثرتر است.
اتفاقات 11 سپتامبر يک نشانه جهاني است—برج تاروت که يک کهن الگو بود نمايانگر کل جهان است و اينکه ديگر زمان تغيير فرا رسيده است. متاسفانه باوجود اين حقيقت که اين تاريخ هيچوقت از حافظه هيچکدام از ما پاک نخواهد شد، اما هنوز نتوانسته ايم مفهوم درست اين نشانه باورنکردني را درک کنيم. اين هم مثل معني واقعي خيلي از نشانه ها، تازمانيکه موعد مناسب آن فرا نرسيده باشد آشکار نمي شود. همچنين کاملاً حقيقت دارد که ما مي توانيم فوراً معني چنين علامت بزرگي را بدانيم اما نتوانيم يک راه کار مناسب تعيين کنيم. بعنوان مثال خيلي افراد قادر بودند تغيير شگرفي که اتفاق يازده سپتامبر ايجاب مي کرد را درک کنند اما نمي دانستند که واقعاً چه ميخواهد به ما بگويد. اما ما بعنوان فرد نمي دانستيم که درمورد آنچه که مي دانيم چه بايد بکنيم.
سمبل ها
سمبل ها مثل اعداد زباني خاص خود شده اند. اعداد بر موانع زباني غلبه مي کنند و بدون درنظر گرفتن نژاد، فرهنگ يا زبان ما، عنصري لازم در زندگيمان به شمار مي روند. براي مثال، همه بايد معني اصلي اعداد را براي کنترل کارها و امور شخصي خود بدانند. اين مسئله درمورد حروف الفبا، اسمي که به رنگ ها نسبت داده ايم، و بسياري از ساده ترين سمبل هاي زندگي نيز به همين شکل است.
از زمانهاي قديم ما تقريباً براي هر چيزي در دنيا يک مفهوم يا سمبل تعيين مي کرديم. فکر مي کنم اولين بار اين اتفاق زماني افتاد که حضرت آدم براي حيوانات اسم انتخاب کرد. گفته مي شود که او اينکار را براساس انرژي که از هر کدام از آنها مي گرفت انجام داده است. اين همان کاري است که سمبل ها براي ما انجام مي دهند—به ما مي گويند يک شيء يا يک اتفاق چيست، هدفش چيست و چطور بايد با آن برخورد کرد.
اکثر سمبل ها و علامت ها، مثل علامت ايست، در يک محل خاص، يک معناي خاص دارند . ساير آنها مثل يک علامت پيشگويي کننده برحسب موقعيتي که در آن ظاهر مي شود، مفهومي عميقتر و وسيعتر دارند. و مثلاً سمبل هايي که در خوابهاي ما يا مديتيشن ظاهر مي شوند يا در محيط اطرافمان تکرار مي شوند حاوي پيامهايي هستند که فقط از طريق درک عميق از علائم و سمبل ها اقتباس مي شوند.
تفاوت نشانه ها و سمبل ها
درحاليکه برخي علامت ها سمبل هستند و ساير علامت ها از مفاهيم سمبليک يک اتفاق يا شيء ناشي مي شوند، برخي سمبل ها هم بعنوان نشانه و علامت عمل مي کنند. اجازه بدهيد بيشتر برايتان توضيح دهم.
علامت ها معمولاً در تصوير بزرگتري ديده مي شوند مثل فال و امثال آن، ستاره شناسي مي تواند منبعي از اين علامت ها باشد—مثلاً يک صليب بزرگ در آسمان نشانه اتفاقاتي است که خواهد افتاد—درست مثل کسوف. جالب است که دو سال قبل از واقعه يازده سپتامبر، نشانه ها و علامت هاي نجومي زيادي در آسمان ديده مي شد. قسمت اعظم درک ما از نشانه ها از مشاهده الگوهاي مکرر و نتايج آنها به دست مي آيد. همينطور است که خيلي از باورهاي قديمي ما در مورد فال، به خرافات عصر امروز تبديل شده است و درواقع، هيچ معنايي در دنياي امروز ندارند، مگر براي سرگرمي.
طي عصرها، پيامبران نشانه هاي مختلفي ارائه کرده اند و ما را از اتفاقاتي که خواهد افتاد برحذر داشته اند و عواقب برخي اعمال و رفتارها را برايمان گفته اند. در اوايل تمدن ما، مفاهيم عجيب و غريب زيادي—خرافات—به مفهوم برخي نشانه ها اطلاق مي شد. تازمانيکه دانشمندان، اول ستاره شناسان و بعد رياضي دانان، مفاهيم بيشتري به آنها داده و به برخي از اين نشانه ها اعتبار دادند. حالا که از انرژي موجود در برخي از اين نشانه ها آگاه شديم، مي توانيم توضيح دهيم که اين اتفاقات چطور بر ما تاثير مي کنند و چطور مي توانيم براي تصميم گيري بهتر از آنها استفاده کنيم.
از قديم الايام انسانها سمبل سازي مي کرده اند و امروز بسيار بيشتر از قبل، همه از انواع و اقسام زبان هاي سمبليک آگاهند. کسانيکه زمان زيادي را در چت روم ها سپري مي کنند، از اهميت يادگرفتن زبان آنجا آگاهند. تقريباً هر نظمي، چه قانون، پزشکي، اقتصاد يا موسيقي، سمبل هاي خاص خود را دارد که بايد ياد گرفته شود. تعداد کمي از ما از مفاهيم سمبليک اعداد، اشکال، رنگ ها و عناصر ديگر طبيعت، آگاهي ندارد.
بله، درک علائم و سمبل ها به ما براي بهبود تصميم گيري هايمان کمک مي کند و گرفتن تصميمات بهتر نيز به معناي بهبود احساس فرد نسبت به خود و زندگي خود است. علامت خواني ها، يادگيري درک سمبل ها مي تواند ارزش بسيار زيادي در زندگي هر فرد داشته باشد.
سمبل ها وقتي تکرار مي شوند، به نشانه تبديل مي شوند. وقتي يکسري عدد به طور مکرر در اطرافتان تکرار مي شوند، يک نشانه حتمي از اين است که دنياي روح قصد برقراري رابطه با شما را دارد. دانستن معناي اين اعدد به شما کمک ميکند موثرتر به دنياي اطرافتان واکنش دهيد و آگاهانه تر انرژي را در مسيرهايي که دوست داريد هدايت کنيد.
مثلاً يکسري از اعداد معنا و مفهومي فراي معناي عددي خود ندارند. حس دروني و شهودي ما به طريقي بسيار شخصي عمل ميکند. مثلاً کسي که به دفعات متعدد با عدد 3 روبه رو مي شود ممکن است دريابد که تفسير آن عدد با اتفاقاتي که در اطرافش مي افتد، مربوط است. فرض کنيد که خودِ درونيتان را روي اين موضوع که چند بچه خواهيد داشت متمرکز کرده ايد. اين تمرکز اگر خالصانه هدايت شود، همه جا آن پاسخ را ايجاد ميکند و در اين مثال مثلاً مي توان گفت که پاسخ آن 3 است.
گربه سياه—يا هر حشره يا حيوان و پرنده ديگري—به نوبه خود يک معناي سمبليک دارند اما وقتي از جلوي شما عبور مي کنند مي توانند يک نشانه باشند. وقتي معناي سمبليک آن موجود را مي دانيد مي توانيد خودتان را براي آن رويداد که ظاهر آن اشاره مي کند، آماده کنيد.
درک علائم و سمبل ها براي ارتباط برقرار کردن با روح بسيار مفيد است. ما در قالب نشانه ها ارتباط برقرار مي کنيم، پس هر چيزي در مورد يک تجربه ماوراي طبيعه، چه يک خواب باشد يا ديدن ارواح، معنادار مي شود و بخشي از پيام است. وقت گذاشتن براي تفسير آن پيام به شما امکان مي دهد تصميم عاقلانه تري بگيريد و ببينيد که کجاهاي زندگي بايد اصلاحاتي انجام دهيد تا به اهدافتان برسيد.
کهن الگو چيست؟
کارل يونگ اولين کسي بود که مفهوم کهن الگو و معناي آن در زندگي ما را تعريف کرد اما اين کهن الگوها، چه نشاندهنده شخصيت هاي خاصي در زندگي ما باشند يا رويدادهاي خاص، از همان ابتدا با ما بوده اند. اسطوره شناسي آکنده از شخصيت ها و رويدادهاي اينگونه است. درنتيجه، براي درک اين کهن الگوها، بهتر است با اسطوره شناسي بيشتر آشنا شويم. آنها که نمايش هم مي خوانند هم با شخصيت ها و رويدادهاي کهن الگويي آشنايي زيادي دارند.
بعضي ها نظريه مي دهند که يک درک اساسي از کهن الگوها، نشانه ها و سمبل ها در رمز ژنتيکي ما، بخشي از هوشياري و آگاهي روحي ما نهفته است. از قديم الايام انسانها از ستاره ها، آب و هوا، ظهور حيوانات مختلف يا شکل ها و اشياء عجيب يا اتفاقاتي که در زندگي برايمان مي افتد بعنوان روشهايي براي پيشگويي استفاده کرده اند. امريکايي ها که هر سال به روز موش خرما در فوريه(دوم فوريه) احترام مي گذارند، درواقع به اين خرافات قديمي احترام مي گذارند.
بااينکه گفته مي شود که انسانها در رويدادهاي طبيعي به دنبال معنا و مفهوم هستند، اگر واقعاً هيچ اتفاقي در دنيا وجود نداشته باشد، پس هرچه که در مسير با آن روبه رو مي شويم را مي توانيم يک نشانه يا سمبل فرض کنيم.
مقدمه
هزاران هزار نشانه و سمبل انتخاب هاي ما را در زندگي روزمره هدايت مي کنند. اين سمبل ها و نشانه ها و حتي کهن الگوها، چه تشخيصشان بدهيم چه نه، يکي از کليدي ترين راه هاي متمدن شدن ما و رفتار کردن ما بر اساس عرف جامعه است. ما، صرفنظر از نژاد، فرهنگ يا مذهبمان، وقتي به يکسري نشانه ها و سمبل ها روبه رو مي شويم، تمايل پيدا مي کنيم که به يک طريق خاص عمل کنيم. بعضي از اين شرطي کردن ها جهاني و بسيار مفيد هستند--به علائم راهنمايي-رانندگي توجه کنيد که چطور به کنترل ترافيک کمک مي کند—بدون آنها هرج و مرج و آشفتگي اتفاق مي افتد. اگر توجه کنيم، علائم و سمبل ها درست مثل علائم راهنمايي رانندگي ما را هدايت مي کنند. به ما کمک مي کنند انتخاب هاي درستي داشته باشيم و از بروز آشفتگي و هرج و مرج در زندگي خود جلوگيري کنيم.
در علم رمزي هر چيزي که وجود دارد، اول به شکل يک فکر و يک خواسته است. اين يعني هر چيزي در زندگي که به آن شکل داده شده است (يعني هر چيزي در دنياي سه بعدي) علامت يا سمبل يک قصد يا هدف است. گاهي اوقات يک علامت مي تواند پيامي از وضعيت يا حالت چيزي باشد، تاييد يک جهت يا هدف، و گاهي اوقات مي تواند صرفاً به شما نشان دهد که چطور به راه ها و طرق مختلف که انرژي خود را شکل مي دهد و مقاصد خود را بيان مي کند، متمايل مي شويد.
بسياري از مفاهيم مربوط به علائم و سمبل ها زبان جهاني دارند و درنتيجه هرکدام تفاسير سنتي خود را دارند. اما به ياد داشته باشيد که درست مثل هرکدام از ما که منحصربه فرد هستيم، برخي علائم و سمبل ها هم خاص و منحصربه فرد هستند و آن مفهوم فقط "خاص" خودِ ماست.
مثال آن مي تواند مادربزرگم باشد که در تمام طول عمر خود خوابهايي بسيار روشن و الهام بخش مي ديد. براي او، درو کردن کشتزارهاي سبز هميشه به معني مرگ يکي از فاميل و آشنايان در آينده نزديک بود. خواب ديدن درمورد اين مزارع و کشتزارها هميشه مرگ يکي از افراد فاميل او را به دنبال داشت، البته نمي دانست که آن فرد که مي تواند باشد فقط مي فهميد که يکي از آشنايانش در آينده نزديک فوت مي کند. حتي يکبار هم در طي زندگي 80 ساله او خلاف اين نبوده است.
علائم و نشانه ها
علائم معمولاً (نه هميشه) ملايم اند و تهاجمي نيستند. آنها ذاتاً نيازمند واکنش و پاسخ نيستند و به انجام عملي هدايتمان نمي کنند. از طريق آنها پيشنهادي براي تغيير رويه مان دريافت مي کنيم. اينجا جايي است که هوش شهودي ما در درک نحوه اعمال اين پيامها و مفاهيم در زندگيمان، موثرتر است.
اتفاقات 11 سپتامبر يک نشانه جهاني است—برج تاروت که يک کهن الگو بود نمايانگر کل جهان است و اينکه ديگر زمان تغيير فرا رسيده است. متاسفانه باوجود اين حقيقت که اين تاريخ هيچوقت از حافظه هيچکدام از ما پاک نخواهد شد، اما هنوز نتوانسته ايم مفهوم درست اين نشانه باورنکردني را درک کنيم. اين هم مثل معني واقعي خيلي از نشانه ها، تازمانيکه موعد مناسب آن فرا نرسيده باشد آشکار نمي شود. همچنين کاملاً حقيقت دارد که ما مي توانيم فوراً معني چنين علامت بزرگي را بدانيم اما نتوانيم يک راه کار مناسب تعيين کنيم. بعنوان مثال خيلي افراد قادر بودند تغيير شگرفي که اتفاق يازده سپتامبر ايجاب مي کرد را درک کنند اما نمي دانستند که واقعاً چه ميخواهد به ما بگويد. اما ما بعنوان فرد نمي دانستيم که درمورد آنچه که مي دانيم چه بايد بکنيم.
سمبل ها
سمبل ها مثل اعداد زباني خاص خود شده اند. اعداد بر موانع زباني غلبه مي کنند و بدون درنظر گرفتن نژاد، فرهنگ يا زبان ما، عنصري لازم در زندگيمان به شمار مي روند. براي مثال، همه بايد معني اصلي اعداد را براي کنترل کارها و امور شخصي خود بدانند. اين مسئله درمورد حروف الفبا، اسمي که به رنگ ها نسبت داده ايم، و بسياري از ساده ترين سمبل هاي زندگي نيز به همين شکل است.
از زمانهاي قديم ما تقريباً براي هر چيزي در دنيا يک مفهوم يا سمبل تعيين مي کرديم. فکر مي کنم اولين بار اين اتفاق زماني افتاد که حضرت آدم براي حيوانات اسم انتخاب کرد. گفته مي شود که او اينکار را براساس انرژي که از هر کدام از آنها مي گرفت انجام داده است. اين همان کاري است که سمبل ها براي ما انجام مي دهند—به ما مي گويند يک شيء يا يک اتفاق چيست، هدفش چيست و چطور بايد با آن برخورد کرد.
اکثر سمبل ها و علامت ها، مثل علامت ايست، در يک محل خاص، يک معناي خاص دارند . ساير آنها مثل يک علامت پيشگويي کننده برحسب موقعيتي که در آن ظاهر مي شود، مفهومي عميقتر و وسيعتر دارند. و مثلاً سمبل هايي که در خوابهاي ما يا مديتيشن ظاهر مي شوند يا در محيط اطرافمان تکرار مي شوند حاوي پيامهايي هستند که فقط از طريق درک عميق از علائم و سمبل ها اقتباس مي شوند.
تفاوت نشانه ها و سمبل ها
درحاليکه برخي علامت ها سمبل هستند و ساير علامت ها از مفاهيم سمبليک يک اتفاق يا شيء ناشي مي شوند، برخي سمبل ها هم بعنوان نشانه و علامت عمل مي کنند. اجازه بدهيد بيشتر برايتان توضيح دهم.
علامت ها معمولاً در تصوير بزرگتري ديده مي شوند مثل فال و امثال آن، ستاره شناسي مي تواند منبعي از اين علامت ها باشد—مثلاً يک صليب بزرگ در آسمان نشانه اتفاقاتي است که خواهد افتاد—درست مثل کسوف. جالب است که دو سال قبل از واقعه يازده سپتامبر، نشانه ها و علامت هاي نجومي زيادي در آسمان ديده مي شد. قسمت اعظم درک ما از نشانه ها از مشاهده الگوهاي مکرر و نتايج آنها به دست مي آيد. همينطور است که خيلي از باورهاي قديمي ما در مورد فال، به خرافات عصر امروز تبديل شده است و درواقع، هيچ معنايي در دنياي امروز ندارند، مگر براي سرگرمي.
طي عصرها، پيامبران نشانه هاي مختلفي ارائه کرده اند و ما را از اتفاقاتي که خواهد افتاد برحذر داشته اند و عواقب برخي اعمال و رفتارها را برايمان گفته اند. در اوايل تمدن ما، مفاهيم عجيب و غريب زيادي—خرافات—به مفهوم برخي نشانه ها اطلاق مي شد. تازمانيکه دانشمندان، اول ستاره شناسان و بعد رياضي دانان، مفاهيم بيشتري به آنها داده و به برخي از اين نشانه ها اعتبار دادند. حالا که از انرژي موجود در برخي از اين نشانه ها آگاه شديم، مي توانيم توضيح دهيم که اين اتفاقات چطور بر ما تاثير مي کنند و چطور مي توانيم براي تصميم گيري بهتر از آنها استفاده کنيم.
از قديم الايام انسانها سمبل سازي مي کرده اند و امروز بسيار بيشتر از قبل، همه از انواع و اقسام زبان هاي سمبليک آگاهند. کسانيکه زمان زيادي را در چت روم ها سپري مي کنند، از اهميت يادگرفتن زبان آنجا آگاهند. تقريباً هر نظمي، چه قانون، پزشکي، اقتصاد يا موسيقي، سمبل هاي خاص خود را دارد که بايد ياد گرفته شود. تعداد کمي از ما از مفاهيم سمبليک اعداد، اشکال، رنگ ها و عناصر ديگر طبيعت، آگاهي ندارد.
بله، درک علائم و سمبل ها به ما براي بهبود تصميم گيري هايمان کمک مي کند و گرفتن تصميمات بهتر نيز به معناي بهبود احساس فرد نسبت به خود و زندگي خود است. علامت خواني ها، يادگيري درک سمبل ها مي تواند ارزش بسيار زيادي در زندگي هر فرد داشته باشد.
سمبل ها وقتي تکرار مي شوند، به نشانه تبديل مي شوند. وقتي يکسري عدد به طور مکرر در اطرافتان تکرار مي شوند، يک نشانه حتمي از اين است که دنياي روح قصد برقراري رابطه با شما را دارد. دانستن معناي اين اعدد به شما کمک ميکند موثرتر به دنياي اطرافتان واکنش دهيد و آگاهانه تر انرژي را در مسيرهايي که دوست داريد هدايت کنيد.
مثلاً يکسري از اعداد معنا و مفهومي فراي معناي عددي خود ندارند. حس دروني و شهودي ما به طريقي بسيار شخصي عمل ميکند. مثلاً کسي که به دفعات متعدد با عدد 3 روبه رو مي شود ممکن است دريابد که تفسير آن عدد با اتفاقاتي که در اطرافش مي افتد، مربوط است. فرض کنيد که خودِ درونيتان را روي اين موضوع که چند بچه خواهيد داشت متمرکز کرده ايد. اين تمرکز اگر خالصانه هدايت شود، همه جا آن پاسخ را ايجاد ميکند و در اين مثال مثلاً مي توان گفت که پاسخ آن 3 است.
گربه سياه—يا هر حشره يا حيوان و پرنده ديگري—به نوبه خود يک معناي سمبليک دارند اما وقتي از جلوي شما عبور مي کنند مي توانند يک نشانه باشند. وقتي معناي سمبليک آن موجود را مي دانيد مي توانيد خودتان را براي آن رويداد که ظاهر آن اشاره مي کند، آماده کنيد.
درک علائم و سمبل ها براي ارتباط برقرار کردن با روح بسيار مفيد است. ما در قالب نشانه ها ارتباط برقرار مي کنيم، پس هر چيزي در مورد يک تجربه ماوراي طبيعه، چه يک خواب باشد يا ديدن ارواح، معنادار مي شود و بخشي از پيام است. وقت گذاشتن براي تفسير آن پيام به شما امکان مي دهد تصميم عاقلانه تري بگيريد و ببينيد که کجاهاي زندگي بايد اصلاحاتي انجام دهيد تا به اهدافتان برسيد.
کهن الگو چيست؟
کارل يونگ اولين کسي بود که مفهوم کهن الگو و معناي آن در زندگي ما را تعريف کرد اما اين کهن الگوها، چه نشاندهنده شخصيت هاي خاصي در زندگي ما باشند يا رويدادهاي خاص، از همان ابتدا با ما بوده اند. اسطوره شناسي آکنده از شخصيت ها و رويدادهاي اينگونه است. درنتيجه، براي درک اين کهن الگوها، بهتر است با اسطوره شناسي بيشتر آشنا شويم. آنها که نمايش هم مي خوانند هم با شخصيت ها و رويدادهاي کهن الگويي آشنايي زيادي دارند.
بعضي ها نظريه مي دهند که يک درک اساسي از کهن الگوها، نشانه ها و سمبل ها در رمز ژنتيکي ما، بخشي از هوشياري و آگاهي روحي ما نهفته است. از قديم الايام انسانها از ستاره ها، آب و هوا، ظهور حيوانات مختلف يا شکل ها و اشياء عجيب يا اتفاقاتي که در زندگي برايمان مي افتد بعنوان روشهايي براي پيشگويي استفاده کرده اند. امريکايي ها که هر سال به روز موش خرما در فوريه(دوم فوريه) احترام مي گذارند، درواقع به اين خرافات قديمي احترام مي گذارند.
بااينکه گفته مي شود که انسانها در رويدادهاي طبيعي به دنبال معنا و مفهوم هستند، اگر واقعاً هيچ اتفاقي در دنيا وجود نداشته باشد، پس هرچه که در مسير با آن روبه رو مي شويم را مي توانيم يک نشانه يا سمبل فرض کنيم.