گزارش جذاب همشهری جوان از ورود یانگوم به ایران +عکس دیدنی
یکی از بخش های این پرونده، گزارشی تخیلی است به قلم احسان ناظم بکایی،
که با هنرمندی تیم گرافیک گروه مجلات همشهری و مونتاژ چندین تصویر، این
گزارش، به میزان قابل توجهی به واقعیت نزدیک شده است.
متن کامل گزارش به همراه تصاویر در ادامه می آید. برای مطالعه سایر بخش
های این پرونده جذاب، میتوانید، هفته نامه همشهری جوان را از روزنامه
فروشی ها تهیه کنید.
«پرواز شماره ۴۹۸ هواپیمایی کره ایرلاین از سئول هماکنون به زمین
نشست.» کافی است این صدای اطلاعات فرودگاه در سالن یک فرودگاه امام(ره)
طنیناندازمی شود تا ولولهای به پا شود.
چندصد نفر به سمت گیت ورود مسافران حمله میبرند، مسافران خارجی و
کسانی که منتظر مسافرند بیاطلاع از همهجا، هاج و واج دارند این صحنه
تهاجم و اجتماع را میبینند؛ «آقا! خبریه؟ تیم ملی اومده؟»
جوانی که دارد سرک میکشد این سوال را از پیرمرد شیکپوشی که کت و
شلوار اتوکشیده تنش کرده و دسته گلی به دست دارد میپرسد، نگاه عاقل اندر
سفیهی به جوان میکند؛ «خبر نداری؟ یانگوم اومده؛ یانگوم جان. با اون
دستپختش، با اون حجب و حیا و…» و لقلقزنان به سمت جمعیت میرود تا عقب
نماند. ناگهان صدای سوت و کف و جیغ، و چیلیک چیلیک و نور فلش دوربینها
فضای سالن را پر میکند. صفحه مونیتوری موبایلهای دوربیندار رو به ورودی
گیت، رو به آسمان گرفته شده. چند مسافر چشمبادامی با وحشت و بهت در حالی
که چمدانهایشان را از بین ملت به هیجانآمده بیرون میکشند، خودشان را از
وسط جمعیت نجات میدهند و به سمت در خروجی میروند.
«یانگوم بیا اینجا» «یانگوم، آیلاویو…». لی یونگ آئه با روسری قرمز و
مانتویی که نقوش کرهای دارد زیر نور فلشها در حالیکه سعی میکند تعجبش
را زیر لبخند پنهان کند وارد سالن فرودگاه شده. چند مرد کرهای که معلوم
است جزء تیم مدیریت و حفاظت او هستند، دورش را گرفتهاند. ناگهان مهران
مدیری جلو میرود و دسته گلی را به او میدهد. مترجمی حرفهای او را ترجمه
میکند. خیلی عجیب است تا حالا کسی متوجه حضور مدیری در فرودگاه نشده بود.
همه حواسشان به یانگوم بوده. خیلیها تا مدیری را میبینند، جیغشان
بنفشتر میشود. «کیه؟ بازیگر خارجیه؟ جومونگه؟ سوسانوئه؟» یکی از ماموران
فرودگاه با تعجب این سوال را از یکی از مسافرها میپرسد.این تصویری از
ورود لی یونگ آئه به تهران است؛ تصویری که اگر او به تهران میآمد احتمالا
اتفاق میافتاد. اینجا گزارشی تصویری داریم از سفر یانگوم به ایران. در
چند برش و در چند روز. جاهایی که احتمالا به آنجاها سر میزد.
لییونگ آئه نمیتوانست خوشحالیاش را از حضور در ایران پنهان کند.
«من… ایران… دوست داشت.» در محوطه بیرون فرودگاه او چند بار این عبارت را
جلوی عکاسها و خبرنگارها گفت و سریع سوار ماشین مدیری شد. میگفتند او در
هتل استقلال در پارک وی اقامت میکند تا به لوکیشن سریال «قهوه تلخ» که در
خیابان فرشته است، نزدیکتر باشد.
اولین سکانس لییونگ آئه در قهوه تلخ؛ او با لباسی قجری در کنار الیکا
عبدالرزاقی (فخرالتاج) و سحر زکریا (لعبت الملوک) به همایونی وارد شد تا
خودش را به محمدرضا هدایتی (جهانگیرخان) معرفی کند. شاهدان میگویند در
این سکانس قبل از همه دایی اقبال نعره کشیده: «سرآشپز سلطنتی، استاد
آشپزی. فخر جیجو، معاند جومونگ ریقو، سازنده سس افسنتین، محبوب آسمان و
زمین، سرکار علیه یانگوم الملوک شرفیاب میشوند.» لییونگ آئه هم با فارسی
دست و پا شکسته گفت: «سلام… من یانگوم هست.»
برج میلاد هم پذیرای لییونگ آئه بود. در جشنی که عدهای از سینماگرها
و اهالی تلویزیون برای تقدیر از او ترتیب داده بودند، لییونگ آئه روی سن
رفت و چند نکته درباره فرق بازیگری در کره و ایران گفت و توضیح داد که سطح
بازیگری در ایران به مراتب بالاتر از کره است. مجری این برنامه سروش صحت
بود. در آخر برنامه هم چند قالیچه توسط حسین فرحبخش به یانگوم هدیه شد
یانگوم سرزده به تحریریه همشهری جوان آمد. ما هم همان طرح جلد شماره
۱۴۰ (راز یانگوم) را قاب کردیم و احسان رضایی آن را تقدیم لی یونگآئه
کرد. او گفت از طریق همان شرکت مستندساز کرهای که به تحریریه همشهری جوان
آمده بودند، آدرس مجله را پیدا کرده. البته اول به جردن و ساختمان آیتک
رفته و بعد به اینجا زیر پل کریمخان آمده.
مرکز همایشهای صدا و سیما در دومین روز سفر لییونگ آئه میزبان او و
خبرنگاران بود. او با مترجم کرهایاش به محل برگزاری کنفرانس خبری آمد.
بیشتر سوالات کنفرانس درباره نقش او در قهوه تلخ بود؛ «قرار است با کبوتر
و قرقی در آشپزخانه همبازی شوم.» لییونگ آئه همینطور خبر داد که قرار
است با سانگ ایل گوک سریال تاریخی دیگری بازی کند. محسن حاجیلو هم آمده
بود تا از آئه درباره صرفهجویی در مصرف برق بپرسد و برنامه «الف و ب»اش
را پر کند
دوستی قدیمی لییونگ آئه با یوروم، همسر قطبی باعث شد تا او به خانه
قطبی هم سر بزند. قطبی در حالی که بیشتر حواسش به جام ملتهای آسیا در قطر
بود گفته: «این بازیگر دل شیر داره که تونست دل و روده عالیجناب کریزی رو
بیرون بکشه.» لییونگ آئه در آخرین شب حضور قطبی در ایران مهمان سرمربی
تیم ملی و همسر کرهایاش بود چون قطبی گفته بعد از جام ملتها، سرمربی
شیمنیرو ژاپن میشود. در عکس، تابلوهای نقاشی یوروم را میتوانید ببینید
لابی هتل استقلال هر روز مملو از خبرنگارها و عکاسها بوده. کافی بود
لییونگ آئه بخواهد برای شام یا ناهار به رستوران برود تا همه به سمتش
هجوم ببرند. او در مدت اقامتش در هتل فقط یک غذا میخورد: «قورمه سبزی»
سرآشپز هتل گفته یانگوم خیلی پیگیر بود این غذا را یاد بگیرد و برای همین
چند بار هم به آشپزخانه آمده. او گفته کارگردانی مهران مدیری را مثل قورمه
سبزی دوست دارد
با و جود اینکه قهوه تلخیها سعی کرده بودند این سفر در سکوت خبری
انجام شود اما الان همه از ماجرا خبر دارند. این پارچهنوشتهها حتی در
جاهایی که این بازیگر به آنجاها نمیرفت هم نصب شده بود. از بعضی
شهرستانها خبر رسیده از این دست پارچهنوشتهها در نقاط مختلف شهر نصب
کردهاند
بعد از برد یک هیچ پرسپولیس برابر سایپا، لییونگ آئه به خانه علی
دایی رفت تا هم بابت این برد به دایی تبریک بگوید و هم دختردار شدن دایی
را. او یک ست کامل لباس بچگی یانگوم در قصر سلطنتی را به دایی هدیه داد.
همانطور که در تصویر هم معلوم است مقدمات این دیدار را سیامک رحمانی چیده
بود
اسفندیار رحیممشایی به دیدار لییونگ آئه رفت. این ملاقات در لابی هتل
استقلال انجام شد و قرار شد این گفتو گو ها در دفتر مشایی ادامه پیدا
کند. آئه گفت:« این ملاقات سازنده بوده قرار شد یک نمایشگاه نقاشی در
تهران برگزار کنم.» خبرنگاران گفتند مگر شما نقاشی بلدید؟ لییونگ آئه
گفت: «نه! اما به وامش احتیاج دارم!»
یکی از بخش های این پرونده، گزارشی تخیلی است به قلم احسان ناظم بکایی،
که با هنرمندی تیم گرافیک گروه مجلات همشهری و مونتاژ چندین تصویر، این
گزارش، به میزان قابل توجهی به واقعیت نزدیک شده است.
متن کامل گزارش به همراه تصاویر در ادامه می آید. برای مطالعه سایر بخش
های این پرونده جذاب، میتوانید، هفته نامه همشهری جوان را از روزنامه
فروشی ها تهیه کنید.
«پرواز شماره ۴۹۸ هواپیمایی کره ایرلاین از سئول هماکنون به زمین
نشست.» کافی است این صدای اطلاعات فرودگاه در سالن یک فرودگاه امام(ره)
طنیناندازمی شود تا ولولهای به پا شود.
چندصد نفر به سمت گیت ورود مسافران حمله میبرند، مسافران خارجی و
کسانی که منتظر مسافرند بیاطلاع از همهجا، هاج و واج دارند این صحنه
تهاجم و اجتماع را میبینند؛ «آقا! خبریه؟ تیم ملی اومده؟»
جوانی که دارد سرک میکشد این سوال را از پیرمرد شیکپوشی که کت و
شلوار اتوکشیده تنش کرده و دسته گلی به دست دارد میپرسد، نگاه عاقل اندر
سفیهی به جوان میکند؛ «خبر نداری؟ یانگوم اومده؛ یانگوم جان. با اون
دستپختش، با اون حجب و حیا و…» و لقلقزنان به سمت جمعیت میرود تا عقب
نماند. ناگهان صدای سوت و کف و جیغ، و چیلیک چیلیک و نور فلش دوربینها
فضای سالن را پر میکند. صفحه مونیتوری موبایلهای دوربیندار رو به ورودی
گیت، رو به آسمان گرفته شده. چند مسافر چشمبادامی با وحشت و بهت در حالی
که چمدانهایشان را از بین ملت به هیجانآمده بیرون میکشند، خودشان را از
وسط جمعیت نجات میدهند و به سمت در خروجی میروند.
«یانگوم بیا اینجا» «یانگوم، آیلاویو…». لی یونگ آئه با روسری قرمز و
مانتویی که نقوش کرهای دارد زیر نور فلشها در حالیکه سعی میکند تعجبش
را زیر لبخند پنهان کند وارد سالن فرودگاه شده. چند مرد کرهای که معلوم
است جزء تیم مدیریت و حفاظت او هستند، دورش را گرفتهاند. ناگهان مهران
مدیری جلو میرود و دسته گلی را به او میدهد. مترجمی حرفهای او را ترجمه
میکند. خیلی عجیب است تا حالا کسی متوجه حضور مدیری در فرودگاه نشده بود.
همه حواسشان به یانگوم بوده. خیلیها تا مدیری را میبینند، جیغشان
بنفشتر میشود. «کیه؟ بازیگر خارجیه؟ جومونگه؟ سوسانوئه؟» یکی از ماموران
فرودگاه با تعجب این سوال را از یکی از مسافرها میپرسد.این تصویری از
ورود لی یونگ آئه به تهران است؛ تصویری که اگر او به تهران میآمد احتمالا
اتفاق میافتاد. اینجا گزارشی تصویری داریم از سفر یانگوم به ایران. در
چند برش و در چند روز. جاهایی که احتمالا به آنجاها سر میزد.
لییونگ آئه نمیتوانست خوشحالیاش را از حضور در ایران پنهان کند.
«من… ایران… دوست داشت.» در محوطه بیرون فرودگاه او چند بار این عبارت را
جلوی عکاسها و خبرنگارها گفت و سریع سوار ماشین مدیری شد. میگفتند او در
هتل استقلال در پارک وی اقامت میکند تا به لوکیشن سریال «قهوه تلخ» که در
خیابان فرشته است، نزدیکتر باشد.
اولین سکانس لییونگ آئه در قهوه تلخ؛ او با لباسی قجری در کنار الیکا
عبدالرزاقی (فخرالتاج) و سحر زکریا (لعبت الملوک) به همایونی وارد شد تا
خودش را به محمدرضا هدایتی (جهانگیرخان) معرفی کند. شاهدان میگویند در
این سکانس قبل از همه دایی اقبال نعره کشیده: «سرآشپز سلطنتی، استاد
آشپزی. فخر جیجو، معاند جومونگ ریقو، سازنده سس افسنتین، محبوب آسمان و
زمین، سرکار علیه یانگوم الملوک شرفیاب میشوند.» لییونگ آئه هم با فارسی
دست و پا شکسته گفت: «سلام… من یانگوم هست.»
برج میلاد هم پذیرای لییونگ آئه بود. در جشنی که عدهای از سینماگرها
و اهالی تلویزیون برای تقدیر از او ترتیب داده بودند، لییونگ آئه روی سن
رفت و چند نکته درباره فرق بازیگری در کره و ایران گفت و توضیح داد که سطح
بازیگری در ایران به مراتب بالاتر از کره است. مجری این برنامه سروش صحت
بود. در آخر برنامه هم چند قالیچه توسط حسین فرحبخش به یانگوم هدیه شد
یانگوم سرزده به تحریریه همشهری جوان آمد. ما هم همان طرح جلد شماره
۱۴۰ (راز یانگوم) را قاب کردیم و احسان رضایی آن را تقدیم لی یونگآئه
کرد. او گفت از طریق همان شرکت مستندساز کرهای که به تحریریه همشهری جوان
آمده بودند، آدرس مجله را پیدا کرده. البته اول به جردن و ساختمان آیتک
رفته و بعد به اینجا زیر پل کریمخان آمده.
مرکز همایشهای صدا و سیما در دومین روز سفر لییونگ آئه میزبان او و
خبرنگاران بود. او با مترجم کرهایاش به محل برگزاری کنفرانس خبری آمد.
بیشتر سوالات کنفرانس درباره نقش او در قهوه تلخ بود؛ «قرار است با کبوتر
و قرقی در آشپزخانه همبازی شوم.» لییونگ آئه همینطور خبر داد که قرار
است با سانگ ایل گوک سریال تاریخی دیگری بازی کند. محسن حاجیلو هم آمده
بود تا از آئه درباره صرفهجویی در مصرف برق بپرسد و برنامه «الف و ب»اش
را پر کند
دوستی قدیمی لییونگ آئه با یوروم، همسر قطبی باعث شد تا او به خانه
قطبی هم سر بزند. قطبی در حالی که بیشتر حواسش به جام ملتهای آسیا در قطر
بود گفته: «این بازیگر دل شیر داره که تونست دل و روده عالیجناب کریزی رو
بیرون بکشه.» لییونگ آئه در آخرین شب حضور قطبی در ایران مهمان سرمربی
تیم ملی و همسر کرهایاش بود چون قطبی گفته بعد از جام ملتها، سرمربی
شیمنیرو ژاپن میشود. در عکس، تابلوهای نقاشی یوروم را میتوانید ببینید
لابی هتل استقلال هر روز مملو از خبرنگارها و عکاسها بوده. کافی بود
لییونگ آئه بخواهد برای شام یا ناهار به رستوران برود تا همه به سمتش
هجوم ببرند. او در مدت اقامتش در هتل فقط یک غذا میخورد: «قورمه سبزی»
سرآشپز هتل گفته یانگوم خیلی پیگیر بود این غذا را یاد بگیرد و برای همین
چند بار هم به آشپزخانه آمده. او گفته کارگردانی مهران مدیری را مثل قورمه
سبزی دوست دارد
با و جود اینکه قهوه تلخیها سعی کرده بودند این سفر در سکوت خبری
انجام شود اما الان همه از ماجرا خبر دارند. این پارچهنوشتهها حتی در
جاهایی که این بازیگر به آنجاها نمیرفت هم نصب شده بود. از بعضی
شهرستانها خبر رسیده از این دست پارچهنوشتهها در نقاط مختلف شهر نصب
کردهاند
بعد از برد یک هیچ پرسپولیس برابر سایپا، لییونگ آئه به خانه علی
دایی رفت تا هم بابت این برد به دایی تبریک بگوید و هم دختردار شدن دایی
را. او یک ست کامل لباس بچگی یانگوم در قصر سلطنتی را به دایی هدیه داد.
همانطور که در تصویر هم معلوم است مقدمات این دیدار را سیامک رحمانی چیده
بود
اسفندیار رحیممشایی به دیدار لییونگ آئه رفت. این ملاقات در لابی هتل
استقلال انجام شد و قرار شد این گفتو گو ها در دفتر مشایی ادامه پیدا
کند. آئه گفت:« این ملاقات سازنده بوده قرار شد یک نمایشگاه نقاشی در
تهران برگزار کنم.» خبرنگاران گفتند مگر شما نقاشی بلدید؟ لییونگ آئه
گفت: «نه! اما به وامش احتیاج دارم!»