مث اون موج صبوری که وفا داره به دریا
تو مه ای مثل حقیقت مهربونی مث دریا
چه قدرتازه پاکی مث یاسای تو باغچه
مث اون دیوان حافظ که نشسته لب طاقچه
تو مث اون گل سرخی که گذاشتم لای دفتر
مث اون حرفی که نا گفته می مونه دم آخر
تو مث بارون عشقی روی تنهایی شاعر
تو همون آبی که رسم بریزن پشت مسافر
مث برق دو تا چشمی توی یک قاب شکسته
مث پرواز واسه قلبی که یکی بالاشو بسته
مث اون مهمون خوبی که میاد آخرهفته
مث اون حرفی که از یاد دل و پنجره رفته
مث پاییزی ولیکن پری از گلهای پونه
مث اون قولی که دادی گفتی یادت نمی مونه
تو مث چشمه آبی واسه تشنه تو بیابون
تو مث یه آشنا تو غربت واسه یه عاشق مجنون
تو مث یه سرپناهی واسه عابر غریبه
مث چشمای قشنگی که تو حسرته یه سیبه
چشمه چشمای نازت مث اشک من زلاله
مث زندگی رو ابرا بودنت با من محاله
یه روزی بیا تو خوابم بشو شکل یک ستاره
توی خواب دختری که هیچ کس و جز تو نداره
تو یه عمر میدرخشی تو یه قاب عکس خالی
اما من چشمام و دوختم به گلای سرخ قالی
تو مث بادبادک من که یه روز رفت پیش ابرا
بی خبر رفتی و خواستی بمونم تنهای تنها
تو مث دفتر مشقم پر خط های عجیبی
مث شاگردای اول کمی مغرور و نجیبی
دل تو یه آسمون دل تنگ من زمینی
می دونم عوض نمیشی تو خودت گفتی همینی
تو مث اون کسی هستی که میره واسه همیشه
التماسش میکنی که بمون اون میگه نمیشه
مث یه تولدی تو مث تقدیر مث قسمت
مث الماسی که هیچ کس واسه اون نذاشته قیمت
مث نذر بچه هایی مثل التماس گلدون
مث ابتدای راهی مث آینه مث شمعدون
مث قصه های زیبا پری از خوابای رنگی
حیف که پیشم نمونن چشای به این قشنگی
پر نازی مث لیلی پر شعری مث نیما
دیدن تو رنگ مهره رفتن تو رنگ یلدا
بیا مثل اون کسی باش که یه شب قصد سفر کرد
دید یارش داره میمیره موندش صرف نظر کرد
تو مه ای مثل حقیقت مهربونی مث دریا
چه قدرتازه پاکی مث یاسای تو باغچه
مث اون دیوان حافظ که نشسته لب طاقچه
تو مث اون گل سرخی که گذاشتم لای دفتر
مث اون حرفی که نا گفته می مونه دم آخر
تو مث بارون عشقی روی تنهایی شاعر
تو همون آبی که رسم بریزن پشت مسافر
مث برق دو تا چشمی توی یک قاب شکسته
مث پرواز واسه قلبی که یکی بالاشو بسته
مث اون مهمون خوبی که میاد آخرهفته
مث اون حرفی که از یاد دل و پنجره رفته
مث پاییزی ولیکن پری از گلهای پونه
مث اون قولی که دادی گفتی یادت نمی مونه
تو مث چشمه آبی واسه تشنه تو بیابون
تو مث یه آشنا تو غربت واسه یه عاشق مجنون
تو مث یه سرپناهی واسه عابر غریبه
مث چشمای قشنگی که تو حسرته یه سیبه
چشمه چشمای نازت مث اشک من زلاله
مث زندگی رو ابرا بودنت با من محاله
یه روزی بیا تو خوابم بشو شکل یک ستاره
توی خواب دختری که هیچ کس و جز تو نداره
تو یه عمر میدرخشی تو یه قاب عکس خالی
اما من چشمام و دوختم به گلای سرخ قالی
تو مث بادبادک من که یه روز رفت پیش ابرا
بی خبر رفتی و خواستی بمونم تنهای تنها
تو مث دفتر مشقم پر خط های عجیبی
مث شاگردای اول کمی مغرور و نجیبی
دل تو یه آسمون دل تنگ من زمینی
می دونم عوض نمیشی تو خودت گفتی همینی
تو مث اون کسی هستی که میره واسه همیشه
التماسش میکنی که بمون اون میگه نمیشه
مث یه تولدی تو مث تقدیر مث قسمت
مث الماسی که هیچ کس واسه اون نذاشته قیمت
مث نذر بچه هایی مثل التماس گلدون
مث ابتدای راهی مث آینه مث شمعدون
مث قصه های زیبا پری از خوابای رنگی
حیف که پیشم نمونن چشای به این قشنگی
پر نازی مث لیلی پر شعری مث نیما
دیدن تو رنگ مهره رفتن تو رنگ یلدا
بیا مثل اون کسی باش که یه شب قصد سفر کرد
دید یارش داره میمیره موندش صرف نظر کرد