دلم می خواست یکبار دگر او را کنار خویشتن می دیدم
به یاد اولین دیدار در چشم سیاهش خیره می ماندم
دلم یکبار دیگر همچو دیدار نخستین پیش پایش دست و پا میزد
شراب اولین لبخند در جام وجودم های و هو می کرد
غم گرمش نهانگاه دلم را جستجو می کرد
دلم می خواست دست عشق چون روز نخستین هستی ام را زیر و رو می کرد