سفر کردم به شهر بی ستاره که گفتم شاید اونجا غم نباره
ولی دیدم که غم اونقدر زیاده که هر جا پابذاری غم بباره
گرفتم چتری روی سرم زود ولی غم کرده اونو پاره پاره
نفهمیدم که جنس غم چی بوده که چتر من به زیرش زاره زاره
درست کردم با عشقت جون پناهی چنین ابر غمو کردیم بی چاره
طعنه نزن به قلب من تو می دونی دوست داره قلبمو دست كم نگير غير تو عشقی نداره
نزن داس غرورتو به ريشه وفای من می دونی هوامو داره از اون بالا خدای من
توی اين دربدريها، عمر كوتاه رو نبازی تو خراب كردی عزيزم تو بايد از نو بسازی
من نمی گم مال من باش با ستاره خودت باش ولی بس كن نده آزار دلمو كمتر بيازار
ولی دیدم که غم اونقدر زیاده که هر جا پابذاری غم بباره
گرفتم چتری روی سرم زود ولی غم کرده اونو پاره پاره
نفهمیدم که جنس غم چی بوده که چتر من به زیرش زاره زاره
درست کردم با عشقت جون پناهی چنین ابر غمو کردیم بی چاره
طعنه نزن به قلب من تو می دونی دوست داره قلبمو دست كم نگير غير تو عشقی نداره
نزن داس غرورتو به ريشه وفای من می دونی هوامو داره از اون بالا خدای من
توی اين دربدريها، عمر كوتاه رو نبازی تو خراب كردی عزيزم تو بايد از نو بسازی
من نمی گم مال من باش با ستاره خودت باش ولی بس كن نده آزار دلمو كمتر بيازار