نازنینم ! آن روز ها که آسمان آبی آبی است و زمین را فرشی از گلبرگ ها و سبزه ها پوشانده و پروانه ها بر گرد گلها می رقصند دلم هوایت را می کند. تو بگو برای دیدنت از کدام کوچه بیایم من امروز می دانم دوست داشتم سزاوار توست. خدا را برگزیده ام برای بندگی و تو را برای زندگی.
می خواهم امشب و هر شب برای چیدن ستاره ها نزدم بیایی. من همیشه برای رسیدن بهار و شکوفایی دوباره امیدوارم. محال است موسیقی ذهن تو تکرار خا طرات نا خوشایند زندگی مان باشد. کاش می فهمیدی که در لحظه های من ایستاده و ریشه کرده و تک درخت دشت رویاهای منی. تحمل رنج با تو قوت می گیرد. من تاوان همه کج فهمی ها را هر چه که باشد به تو می پردازم.
عشق چیزی نیست جز مهربانی نگاه تو و انتظاری که دل هایمان برای دیدار دوباره یکدیگر می کشد. دلم گرفته اما قطره اشکم چون شبنمی که بر گلبرگ ها جاری می شود. پشت پرده چشمانم پنهان شده است. تا شاید در غنای سکوت پر و بال بگشایم و به سوی آسمان های آبی امید پر بکشم.
پیام من به زندگی این است: همیشه با تو .
می خواهم امشب و هر شب برای چیدن ستاره ها نزدم بیایی. من همیشه برای رسیدن بهار و شکوفایی دوباره امیدوارم. محال است موسیقی ذهن تو تکرار خا طرات نا خوشایند زندگی مان باشد. کاش می فهمیدی که در لحظه های من ایستاده و ریشه کرده و تک درخت دشت رویاهای منی. تحمل رنج با تو قوت می گیرد. من تاوان همه کج فهمی ها را هر چه که باشد به تو می پردازم.
عشق چیزی نیست جز مهربانی نگاه تو و انتظاری که دل هایمان برای دیدار دوباره یکدیگر می کشد. دلم گرفته اما قطره اشکم چون شبنمی که بر گلبرگ ها جاری می شود. پشت پرده چشمانم پنهان شده است. تا شاید در غنای سکوت پر و بال بگشایم و به سوی آسمان های آبی امید پر بکشم.
پیام من به زندگی این است: همیشه با تو .