تو همش می گفتی از زیباییم
از تن داغ و لب رویاییم
من همیشه در غم و اندوه عشق
در حصار کوچک تنهاییم
دستهایت طالب جسم من و
... ی من طالب روح تو بود
تو همیشه پای کوبان وصال
روح من زخمی و مجروح تو بود
تو به من می گفتی ای ... گرم
در خودت جایم بده، آتش بزن
من به تو گفتم بیا نزدیکتر
تا در آغوشت کشم ای عشق من
تو همیشه گفتی از عشق من و
من لبانم از خجالت بی صدا
من در عشقت اندک اندک سوختم
پس کجاست آن عشق تو ای بی وفا
روزها رفتند و عشقت سرد شد
پیشه کردی تو ستم کردن به من
سخت قلبم نا توان از عشق تو
حلقه ای انداختی در گوش من
بعد تو من می جوم هر روز و شب
بغض را در خاطراتی عشق فام
در کنار عکس تو با یاد تو
خون دلها خورده ام من جام جام
روزها رفتند از تقویم من
من هنوزم می نشینم پای تو
خوب می دانم به یادم نیستی
من هنوزم زنده ام با یاد تو
از تن داغ و لب رویاییم
من همیشه در غم و اندوه عشق
در حصار کوچک تنهاییم
دستهایت طالب جسم من و
... ی من طالب روح تو بود
تو همیشه پای کوبان وصال
روح من زخمی و مجروح تو بود
تو به من می گفتی ای ... گرم
در خودت جایم بده، آتش بزن
من به تو گفتم بیا نزدیکتر
تا در آغوشت کشم ای عشق من
تو همیشه گفتی از عشق من و
من لبانم از خجالت بی صدا
من در عشقت اندک اندک سوختم
پس کجاست آن عشق تو ای بی وفا
روزها رفتند و عشقت سرد شد
پیشه کردی تو ستم کردن به من
سخت قلبم نا توان از عشق تو
حلقه ای انداختی در گوش من
بعد تو من می جوم هر روز و شب
بغض را در خاطراتی عشق فام
در کنار عکس تو با یاد تو
خون دلها خورده ام من جام جام
روزها رفتند از تقویم من
من هنوزم می نشینم پای تو
خوب می دانم به یادم نیستی
من هنوزم زنده ام با یاد تو