همه چيز درباره شيطان پرستي
گفتگو با حجت الاسلام ادبي
شيطانپرستي، به عنوان يكي از اين مكاتب نوپديد ديني است كه بحث اصلي اين گفتوگو نيز ميباشد.شيطان كيست و يا چيست؟ از انسان چه ميخواهد؟ انسان از پرستش شيطان چه هدفي را دنبال ميكند؟
شيطان دشمن سرسخت انسان كه از خلقت حضرت آدم تا به امروز پي در پي با او به مخالفت پرداخته، اهميت شناخت و نحوه مواجهه با او از موضوعات مهم قرآني است. در قرآن درباره شيطان آمده است: شيطان موجودي از گروه جنيان است ( كهف 50)، چون جنيان از جنس آتش بي دود هستند بنابراين شيطان نيز از آتش است ( حجر27، الرحمن15)، او در مقابل رب دست به طغيان زد( مريم 44)، و به او كفر ورزيد ( اسراء27)، علت كفر و عصيان او در مقابل خدا به دليل تمرد از سجده به پاي انسان بود (بقره 34)، چون انسان به اسماء الهي آگاهي يافته بود و شيطان از اين علم بي بهره بود (بقره21)، او جنس خود را كه از آتش بود برتر از خاك كه جنس آدم است مي داند و بر اين اساس كينه و دشمني انسان را سخت به دل گرفته است ( اعراف22، يوسف 5، اسراء53 ، فاطر6 ، زخرف 62)، و با سركشي كه به درگاه رب نموده است (نساء117)او را وادار به دخالت در كار خدا بدون داشتن علم و آگاهي كند( حج 3)، دشمني خود را با آدميان به رخ آنها بكشد ( زخرف 62)، آنها را وادار به طغيان و غوا كند (اعراف 175)، و حتي با داشتن علم الهي نيز ممكن است اين طغيان و غوا صورت پذيرد او سعي مي كند به وسيله انسان خلقت خدا را دگرگون كند( نساء 119) و سعي مي كند كه حزبش را بر جهان مسلط كند ولي خداوند حزب او را دچار خسران مي كند ( مجادله 19)، و نهايتاً سعي مي كند كه با مسخ كردن انسان و تصرف او، عذاب خدا را برا او جاري سازد (ص41)، و او را به سوي عذاب سعير سوق دهد ( لقمان 21)، در دلش دائماً حزن و اندوه جاري سازد ( مجادله 10)، آنها را از آخرت بي اعتقاد گرداند و در قيامت آنها را در كنار خود محشور ببيند ( مريم 66 الي 68).
شيطان در تمام داستانهاي كهن و در تمامي اديان وجود دارد، شيطان آمده است تا انسان خليفهالله نباشد. شيطان بسان تاريكي مطلق در مقابل روشنايي و نور رحمت الهي است. هر چند در ابتدا بشر سعي داشت تا از شيطان دوري كند و از شر او در امان باشد اما بشر امروزي در پي فنا شدن در نيروي شيطان است.
*معنويت گمشده بشر در قرن اخير است، علت بازگشت انسان به معنويت چيست؟
هرجا كه سر زدم همه در مرز بودن است كو مرز تازهاي كه فراتر ز بودن است .
انسان معاصر، به دنبال گمشده خود در اقليم و مملكت روح است. در فضاي زندگي مدرن همه دستاوردهاي زندگي بشري در اعلي جايگاه خود محقق شده است، دوران مدرنيته، دوران سيطره، كميت است. دوراني است كه در فضا و موقعيت بشري، فقدان امكانات و دستاوردهاي علمي بر بشر تحميل نميشود بلكه در فضاي مدرن و موقعيت جاري امروز، نوعي تفرعن را بوجود آورده كه اين تفرعن موجب شده تا به تعبير كتاب مقدس او در برج بابل (در دوران مدرن) سر بر آسمان بهسايد و در برابر خداوند سركشي كند. سركشي انسان در دوران مدرن و در فضاي زندگي امروز، از جانب ديگري فقدان معنويت را هم به بار آورده است، يعني انسان معاصر، انسان گسسته از آسمان هست اما در عين حال نميتواند به فطرت خود پشت كند. انسان امروز، در فضاي زندگي مدرن، خود را ارضا شده نميبيند، هنوز هم نقاط پنهاني هست كه مدرنيته و پست مدرنيته به آنها پاسخ نداده و هنوز هم فضاهاي تاريكي وجود دارد كه تكنولوژي نتوانسته پاسخ روشني به آنها بدهد. اين اقليم، اقليم گم شده روح است.اگر دوران قرن بيستم را به تعبير نيچه، دوراني بدانيم كه خدا مرده است و در عين حال ديوانه نيچه با شمشير آخته در شهر، فرياد ميزند: كه خدا را كشتهام.
امروزه، مكاتب نو پديد ديني قرار است انتقام خداوند را بگيرند. اگر دوران قرن بيستم، دوران زير راديكال بردن خدا و كشتن او بود، قرن بيست و يكم، قرن انتقام الهي است، اين انتقام الهي، در فضاي اديان كلاسيك وجود ندارد، خداوند در اين اديان رحمت خود را يكسره بر زندگي انسان گسترانيده و اين رحمت تداوم داشته و خواهد داشت.
مكاتب نوپديد ديني، كه به دنبال معنويتي فراتر از معنويت اديان كلاسيك هستند، معنويتي را دنبال ميكنند، كه آموزههاي فقهي ندارد، شريعتي به معناي اخص ندارد، دستاوردهاي خاص حرام و حلال و بايد و نبايد ندارد، با اين تفاسير پيروان اين مكاتب ميگويند، عصر انتقام الهي فرا رسيده و آن خداوندي را كه شما در گذشته كشتيد امروز در قرن بيست و يكم ميخواهد انتقام بگيرد. در نتيجه مكاتب نوپديد ديني بوجود ميآيند.
مكاتب نوپديد ديني از معنويت ميگويند، اما معنويت آنها، ملغمهايست از راست و دروغ ، بين عالم فيزيك و متافيزيك است و سعي ميكند بين اين دو ارتباط برقرار كند. در اين بين معنويت نقش پل ارتباطي را ايفا ميكند.
* انسان، به فطرت خود وابسته است و در پي تمناي اين فطرت به معنويتهاي نوگرا گرايش مييابد، اين معنويتها به دنبال چه هستند؟ چه چيزي را ميپرستند و چه آيينهايي دارند؟
مباحثي چون دينهاي نوظهور، فرقههاي جديد و مكاتب نوپديد ديني، اولينبار در علوم اجتماعي پس از جنگ جهاني دوم مطرح شدند. اين اديان سعي ميكردند به برخي پرسشهاي غايي بشر و پرسشهاي وجودشناسي انسان پاسخ دهند.
از كجا آمدهام، آمدنم بهر چه بود ، به كجا ميروم، آخر ننمايي وطنم
به پرسشهاي اين شعر در اديان الهي پاسخهاي روشني داده شده است، اما برخي از زمينهها باعث شد كه برخي از اديان كلاسيك به پسزمينه زندگي انسان مدرن رانده شوند و توانايي پاسخ دادن به سؤالات امروزي بشر را نداشته باشند. زمينه را براي مكاتب نوپديد ديني فراهم كرد تا به پرسشهاي غايي انسان پاسخ دهند. پرسشهايي كه ميكوشيد، خدا را در درون انسانها حاضر كند و در پاسخهاي خود تلاش ميكرد، فضاي زندگي بشر امروز را به نوعي آرامش زودگذر ارتباط دهد.
مكاتب نوپديد ديني در پي پاسخهاي غايي انسان بوده و هستند، اما اين پاسخ با مسير اديان الهي و يا اديان كلاسيك يكي نبود ، بلكه راه متفاوتي را در پيش گرفتند. اديان كلاسيك به واسطه برخي مسائل نتوانستند خود را بهروز كنند و يا بهروز شدنشان با مسائل زندگي امروز هماهنگ نشد و انسان امروزي نتوانست، به سادگي از يهوديت، مسيحيت، بودايسم و.... برداشتهاي دوران مدرن خود را استيفاد كند، يك نقبي به عالم معنا زد، اما با روشي جديد كه در مكاتب نوپديد ديني وجود داشت. مكاتب نوپديد ديني پاسخ وجود شناسانه به پرسشهاي بشري ميدهد، اما به اين پرسشها در اديان كلاسيك پرداخته نشده است.
هرچه پيش ميرويم،اديان نوظهور، حضورشان را در زندگي امروز، بيشتر تحميل ميكنند؛ اولاً به دليل اينكه شريعت خاصي ندارند، ثانياً بخش خاصي از جامعه را هدف قرار نميدهند و ادعاي جهاني دارند. ثالثاً آيينها و آموزههايشان بسيار ساده و با زبان امروزي و در دسترس است، رابعاً مدعياند، راهي كه پيامبران كلاسيك نتوانستند فراهم كنند، در دوران مدرن با پيامبران جديد پيشروي انسان قرار دارد.
در دايرهالمعارف اديان جديد كه به تازگي در انگلستان منتشر شده، بيش از 2500 دين و مرام جديد كه هر كدام متدينين و مؤمنين خاص خود را دارند شناسايي شده است.برخي از اين اديان و مكاتب بسيار فعال هستند مانند ، «كليساي شيطان»، «شاهدان يهووه»، «كليساي علمشناسي»، «فرزندان خداوند»، «اكنكار» (ديننور و صورت)، «مورمونها» و «جامعه بينالمللي وجدان كريشنا»، كه فضاي عيني و تبليغات رسمي را در سطح جهان دارند.
برخي ديگر هم مانند، زيرمجموعه ذن و بوديسم، كه در ايران تحت عنوان اوشو تبليغ ميشوند وجود دارند.دسته دگيري از اين اديان هم بيشتر مجازياند و در اينترنت فعاليت ميكنند و در فضاهاي عيني حضور ندارند.
* شيطانپرستي، به عنوان يكي از اين مكاتب نوپديد ديني است كه بحث اصلي اين گفتوگو نيز ميباشد.شيطان كيست و يا چيست؟ از انسان چه ميخواهد؟ انسان از پرستش شيطان چه هدفي را دنبال ميكند؟
هر ساعت از نو، قبلهاي با بتپرستي ميرسد توحيد بر ما عرضه كن تا بشكنيم اصنام را
در طول تاريخ بشريت، شيطان يك مفهوم و نماد وسوسه انسانيست، كسي و يا چيزي است كه در فضاي زندگي بشر، او را به سوي دوزخ، افول، زندگي همراه با نكبت فرا ميخواند.
شيطان، در برابر قوانين الهي ميايستد، قوانين جامعه را به سخره ميگيرد، نوعي زندگي سرشار از نفرت، تهي وارگي و همراه با نوعي خشم و نسبت به اخلاقيات را به همراه دارد.
شيطان در ادبيات عرفاني ما، شخصيتي است كه مظهر وسوسههاي عميق انساني است. در ادبيات اديان، جايگاه و پايگاه او ضد مسيح است و در مرتبه بالاتر ضد خداوند است. اما در هستي، به معنويات و اخلاقيات معنا ميدهد، البته اين معنا دادن به معني داوري نيست.
اگر شيطان نبود كه انسان را وسوسه كند، اگر فضاي زندگي انسان يكسره در بهشت بود و هبوطي رخ نميداد، معناي زندگي براي بشر دستنيافتني نبود، اگر امكان وسوسه نبود، سره از ناسره تشخيص داده نمي شد، در اكثر اديان كلاسيك، شيطان كسي است كه در هستي جايگاهي دارد، اين جايگاه هم به واسطه، وسوسه انسان است. بر اساس عرفان اسلامي با كشتي گرفتن با او، موحدين از غير موحدين تشخيص داده ميشوند. شيطان نقش يك وسوسهگر را دارد. جايگاه شيطان، از هستي و زندگي انسان قابل حذف نيست، نقش شيطان در هستي يكسره منفي است، اما براي توحيد و براي رستگاري، جايگاه شيطان، قابل توجه است. با وجود شيطان است كه ميتوان به معناي فضليت و رذيلت پي برد. امكان اختيار و زندگي اخلاقي در مقابل زندگي غير اخلاقي با شأن و جايگاه منفي اما حقيقي شيطان قابل بررسي است.
*راز پرستش شيطان چيست؟
قدرتي كه بشر امروز با شيطانپرستي به دنبال آن است با اقتدار معنوي تفاوت دارد، قدرت شيطانپرستي، قدرت زودگذري است كه در فضاهاي مختلف نميتواند خودش را در بالاترين جايگاه قرار دهد اما اقتدار معنوي به واسطه پشتوانه و جايگاهي كه نسبت به خداوند عالم و نسبت به وحي الهي دارد، هميشه در بالاترين موقعيت ميايستد.
نور خداوند هميشه - حتي اگر مشركان نخواهند- انتشار مييابد. رسولان الهي آمدهاند تا نور و شفقت الهي را گسترش بدهند. علت اينكه چرا انسانها در دوران مدرن دنبالهرو شيطان ميشوند و شيطان پرستي را ملجا خود قرار ميدهند،دلايل مختلفي دارد، بخشي از آن تحليل رواني دارد و بخش ديگري نيز تحليل ديني و جامعه شناختي است. انسانهايي كه از درون، افسار گسيخته هستند و به آرامش دروني و آسايش بيروني دست نيافتهاند به دنبال ملجا و جايگاهي براي جبران افسار گسيختگي شان هستند، شيطان پرستي بهترين ملجا و پناه براي اين افراد است.
در شيطان پرستي همه چيز مجاز است، در اين آيين سياه، هر نوع لباس و پوشاك و هر نوع خوراكي مجاز است و هر نوع رفتار و ادبياتي بدون محدوديت و بدون هيچ ساختار مشخصي آزاد است.
انسان افسار گسيختهاي كه از محدوديت فراري است و مسئوليت اعمال خود را به هيچ عنوان نميپذيرد، بهترين ملجا و پناهش شيطان پرستي است. شيطاني كه از عالم تاريكي و عمق بدي و پلشتي، ندا ميدهد كه آزادي مطلق و هر آنچه كه مي خواهيد نزد من است. به سوي من بياييد بدون هيچ محدوديتي. شيطان با شيپور انكار خودش بسياري از انسانهاي برون جسته از فضاي وحداني را به سمت خود ميكشد و موجب ميشود تا شاخهاي در دين پژوهي تحت عنوان «شيطانپرستي» بوجود بيايد يا به بيان دقيقتر كليساي شيطان شكل بگيرد. هر چند در نگاه ديني، شيطان ناديده انگاشته ميشود.
در نگاه جامعه شناختي، پيروان شيطان افرادي هستند كه ادعاهاي خاصي دارند و تصور ميكنند، راه نجات را يافتهاند و ميخواهند آن را به بشر ارائه دهند.
* شيطان پرستي، داراي دستهبنديهايي هم هست؟
براي اين آيين دروغين ، دستهبنديهايي وجود دارد، كه اغلب به دو دسته شيطان پرستان فلسفي و ديني تقسيم ميشوند.
شيطان پرستي فلسفي، مبادي زندگي وحداني و عدالت الهي را در كائنات زير سوال ميبرد، خداوند را به عنوان قدرت وجود كائنات ميپذيرد،اما علم و حيات و قدرت مطلق خداوند و آخرت را نميپذيرد. به طور استعاري ميتوان گفت كه دستان خداوند را فرو ميبندد. اين نوع از شيطانپرستي سعي ميكند كه حضور خداوند را در زندگي انسان كم كند.
در شيطان پرستي ديني، خدا به محاق ميرود و شيطان در جايگاه خدا مينشيند. نمادهاي تخيلي-وهمي همراه با بت پرستي جديد كه در قالبهاي پوشاك، رفتار، ادبيات و نوع خاصي از آرايش است. مطلقا نميتوان اذعان كرد كه شيطان پرستان به معناي فلسفي شيطان پرستي رسيدهاند، اما نميتوان انكار كرد كه اين افرادممكن است به شيطان پرستي ديني هم برسند. برخي افراد هم بواسطه متفاوت بودن شيطان پرستي را ميپذيرند.
به هر حال نقطه آغاز گرايش به شيطان متفاوت است. خطر و پليدي شيطان پرستي ديني به مراتب شديدتر و جديتر از شيطانپرستي فلسفي است. شيطان پرستي ديني، بر زندگي و روان فرد تاثيراتي را ميگذارد كه باعث اغتشاشاتي در اجتماع و از بين رفتن نهاد خانواده، نابودي امنيت فردي و در نهايت به مسائلي چون خودكشي و استفاده از مواد مخدر و داروهاي روانگردان ختم ميشود.
* اديان مختلف آيينها، مناسك، مراسم خود را دارند، آيين و مناسك شيطان پرستي چيست؟ و پيروان شيطان در مناسك خود چه اعمالي را انجام ميدهند؟
براي آشنايي بهتر لازم است نگاهي به كليساي شيطان بيندازيم. كليساي شيطان در سال 1966 در شيكاگو توسط «آنتوان لوي» بنيان گذاشته شد. لوي در 30 آوريل همين سال خود را «اسقف اعظم كليساي شيطان» مينامد و لقب پاپ سياه را براي خود برميگزيند. در كليسا قرار ميگيرد اما اعمال غير متعارفي را انجام ميدهد. اعمالي چون استفاده و نوشيدن خون، غسل تعميد با خون و استفاده از اجساد مردار حيوانات جزيي از شعائر آنها به شمار ميرود. به بيان دقيقتر؛ زناي با محارم، تجاوز و سوء استفاده جنسي كودكان در انظار عمومي، عريان شدن در ميان جمع همراه با رقص آتش، همراهي با موسيقي دهشتناك و مدرن و استفاده از نمادهايي كه گاهي صهيونيستي است، بخش ديگري از شعائر شيطان پرستان است. استفاده از مشروبات الكلي، مواد مخدر و موادي كه در زندگي مورد توجه نيستند و اكثرا ناپاك به شمار ميروند در شيطانپرستي مباح است. در واقع در اين آيين ناپاكي جايگزين پاكي ميشود. در اين آيين هيچگونه، حريم و يا خط قرمزي وجود ندارد. مسئوليتپذيري انسان ناديده گرفته ميشود، همه چيز در زمان حال وجود دارد. مردان زن پرست، دختران تن پرست، چشمان هرزه بين، گامهاي هرزه پو.
* لباس، آرايش و مد ، يكي از ابزارهاي شيطان پرستي است، متأسفانه اين روزها در خيابانهاي شهرمان شاهد جواناني هستيم كه ظاهر و پوشششان بيانگر شيطان پرستي است، درباره لباس و آرايش شيطان پرستان توضيح بيشتري دهيد؟
مدگرايي، سطحيترين زاويه برخورد ما با شيطان پرستي است. اولين فصل متمايز شيطان پرستي نوع لباس، پوشاك و ادبيات است. استفاده از نمادهايي كه در آن عدد شش به كار رفته ، صليب شكسته معكوس، مثلثي كه در درون آن عكس يك بز وحشي در داخل يك دايره قرار گرفته، ستاره پنج پر كه نماد اصلي صهيونيستيهاست ، استفاده فراوان و شديد از رنگ قرمز و سياه در آرايشها، آرايش موي سر به شكلي كه هيچ گونه نظمي در آن نباشد به رنگهاي سياه، قرمز و نارنجي، كوتاهكردن موهاي سر به شكلهاي عجيب و به نحوي خاص، نزديك شدن به نمادهاي فاشيستي و هيتلري در فضاي جديد امروزي، پوشيدن لباسهاي كاملا غيرمتعارفي كه هم بدن را نشان ميدهد و هم نشان نميدهد. اينها بخشي از اقدامات شيطان پرستان در مدگرايي است.
* با اين تفاسير جوانان بايد آگاهانه لباس بپوشند، اما اين آگاهي به طور صحيح و اصولي به جوانان ارائه نشده است؟
شيطان پرستي به معناي ديني و حتي فلسفي آن در كشورمان، طرفداران بسيار اندك و ناچيزي دارد. اما به لحاظ نمادها، در سطح شهرها، نمادها و پوششهاي شيطاني مشاهده ميشود.
در گفت وگوهايي كه با جوانان با پوششها و تيپهاي شيطاني داشتهام همگي اقرار كردهاند هدفشان از اين نوع پوشش فقط متفاوت و متمايز بودن از ديگران است. اصلا از موضوعي به نام شيطانپرستي اطلاعي ندارند، با اين تفاسير آنان شيطانپرست نيستند. مد هميشه معناي منفي ندارد و در صورتي كه به سنتها، باورها، تاريخ و هويتمان بازگردد، مثبت ميشود. مد اگر به صورت غذايي نيم خورده از غرب به ما برسد، موجب ميشود تا آن غذاي نيم خورده را نشخوار كنيم.
* آيا آماري در زمينه شيطانپرستي و جايگاه و تعداد آنان در كشور وجود دارد؟
آمارهاي رسمي و غيررسمي كه در اين زمينه در دسترس پژوهشگران وجود دارد، نمايانگر اين است كه در كشور، مجالس و مهمانيهايي به نام شيطان و شيطانپرستي برگزار مي شود. در اين مهمانيها بيشتر، موسيقيهاي راك، هوي متال و موسيقي هايي كه خشونت در آن مجاز مي باشد به همراه رقصهاي آتش، استفاده از مشروبات الكلي، مواد مخدر صنعتي و روانگردان نمايان است.
اگر دستاوردهاي عميق عرفان اسلامي به جوانان معرفي شود و پوچي و تهي وارگي شيطان پرستي را نمايان كنيم، شاهد ريزش پيروان هر چند ناچيز شيطان پرستي خواهيم بود.
هدف اصلي شيطان پرستي، پوچ جلوه دادن زندگي بشري و ناديده انگاشتن معنويت و به محاق بردن پروردگار عالم ، معلق نگه داشتن جوان ايراني بين زمين و آسمان و معلق ميان دين و خانواده، معلق بين اسلام و ايران، معلق بين حقيقت و مجاز است تا به پوچي برسد. اكثر افرادي كه پيرو شيطان پرستي هستند در نهايت به پوچي رسيده و خودكشي ميكنند.
* آمار قطعي و يا به صورت درصدي وجود ندارد؟
البته، آمارهاي دقيقي در برخي زمينهها وجود دارد. اما شيطانپرستي آنگونه در انگلستان،آمريكا و كشورهاي غربي وجود دارد به هيچوجه و با آن شدت و گستردگي در ايران وجود ندارد. شيطانپرستي در ايران در سطح نمايش و نمادها جلوهگري ميكند. تعداد افرادي كه به معناي خاص شيطانپرست باشند بسيار ناچيز و انگشتشمار است.
* علت اصلي گسترش خودكشي ميان شيطان پرستان چيست؟
شيطان پرستي به انسان مي آموزد كه بايد روح خود را با خودكشي به شيطان هبه كرد. با گذشتن از مهمترين هديه خداوند كه همان جان انسان است بايد روح خود را در اختيار شيطان قرار دهي. بايد تنها فرصت زندگي ات را به شيطان بفروشي با ناديده گرفتن عدالت الهي و افق اميد به آينده زندگي كه پيشروي يك جوان وجود دارد.
* شيطان پرستان در چه حوزهها و عرصههايي به فعاليت ميپردازند؟
سينما، يكي از مهمترين حوزههاي فعاليت شيطان پرستان است. از موسيقي براي ترويج و تبليغ نهايت استفاده را مي برند. ورزش هم از حوزههايي كه شيطان پرستان در آن فعاليت دارند البته به صورت پنهان اقدام ميكنند، برخي از ورزشكاران مطرح در غرب پيرو شيطان پرستي هستند و عدهاي ديگر از اين ورزشكاران خود را در حيطه اي كه منجر به شيطان پرستي است قرار ميدهند.
شاخههايي از شيطان پرستي و حتي برخي مكاتب نوپديد ديني با صهيونيسم در ارتباط هستند به لحاظ مالي از صهيونيستها كمك ميگيرند البته نميتوان همه مكاتب نوپديد ديني را به صهيونيسم ارتباط داد. نگاهي كه همه چيز را در اين عرصه توطئهآميز ببيند پژوهشگرانه و علمي نيست.مداركي وجود دارد گواهي ميدهند كه صهيونيستها در كمك و مساعدت به شيطان پرستي و ديگر فرقههاي نوظهور، از هيچ كوششي دريغ نميكنند. عرفان يهودي كه تحت عنوان قباله يا اصطلاح انگليسي آن «كابالا» است، زمينههاي، مكاتب نوپديد ديني و از جمله شيطانپرستي را فراهم ميكند. عرفان عدد، عرفان نماد، عرفان قدرت پيدا كردن در هستي، عرفان تصرف در كائنات در معناي منفي خودش، از جمله مواردي است كه بشر گسسته از عالم معنا به دنبال آن است. بشر گسسته از خدا، به دنبال نوعي اقتدار مجازي است كه البته هيچگاه به آن دست نخواهد يافت، به دليل اينكه تنها وهم و سرابي از اين اقتدار را تجربه كرده است.
البته فراماسونري، شيطانپرستي نيست. فراماسونري دسيسه وسيع سياسي و اجتماعي است، براي به انحراف كشاندن نخبگان يك جامعه است. هر چند بخشي از اقدامات فراماسونها ميتواند شيطانپرستي و يا استفاده از نمادهاي شيطاني و يا مجاز شمردن برخي از اعمال شيطانپرستان باشد. صهيونيسم، در پيرخنه در اديان كلاسيك است، صهيونيسم، خود يك مكتب نوپديد ديني است و موقعيتي مجازي و خود ساخته دارد و از مكاتب وهمي است. هرجا كه نداي تفرعن و نداي تاريكي و رذالت به ميان ميآيد، در پسپرده و نقاب، صهيونيسم مخفي شده است. ثروت، رسانهها و موقعيت خاص رسانهاي ابزار هاي اصلي صهيونيستهاست. دستاوردهاي خاصي كه از همكاري و همراهي رسانه و صهيونيسم، در قالب فيلم ، موسيقي، كتاب، مجلات و عكس بدست ميآيد و بهرهي كه حاصل ميشود ، همگي حكايت از پشتيباني صهونيستها در اين عرصه دارد. صهيونيستها غير حقيقي هستند و هرجا كه غيرحقيقتي وجود دارد، خودشان را با آن همراه كنند. صهيونيسم يك انحراف ديني است.
*در شيطانپرستي، با عناويني چون كليساي شيطان، انجيل سياه و... كه برگرفته از مسيحيت است برميخوريم، علت چيست؟
اناجيل اربعه، تنها دستاورد جدي و قابل پذيرش در عالم مسيحيت هستند. انجيل هفتاد سال پس از مصلوب شدن عيسي، نوشته شده است. يك فاصله تاريخي بين عيسي (ص) و انجيل وجود دارد. در كنار انجيلهاي قانوني، شاهد انجيلهاي غيرقانوني و غير رسمي (اپوكريفا) هم هستيم. اين انجيلها كه تعداد فراواني هم دارند، در ميان «مورمونها»، «متديستها» و حتي در فضاهاي غير رسمي پروتستانها هم وجود دارد، ميتوان يك كتاب جديد به نام انجيل شيطان (bible of satan) هم وجود داشته باشد. حوزه اناجيل اين فرصت را فراهم ميكند تا هركسي بتواند به نام انجيل و عيسي سخني بگويد و از حقيقت ندايي در بياورد!
اسلام تنها ديني است، كه پيامبر بر سر متن دين ايستاده و از ابتدا و تا انتها به واسطهاي اين كه متون كاملاً الهي هستند، نظارت كرده و نوشته شده است. به همين دليل است كه در اسلام كمترين جنبشها و مكاتب ديني را شاهد هستيم. معدود مكاتبي هم كه وجود دارند ناشي از فعاليت و خواست استعمار است. بهاييها و وهابيون، با حمايت و پشتيباني آمريكا، انگليس و صهيونيستها بوجود آمدهاند. بيشترين مكاتب نوپديد ديني در آيين مسيحيت بوجود آمده است.
*علت پيدايش اين همه مكاتب نوپديد از آيين مسيحيت چيست؟
حضرت مسيح، غير از چند مورد معدود، هيچگاه خود را پيامبر معرفي نكرده، ثانياً انجيلها پس از مصلوب شدنش نگاشته شدهاند، ثالثاً تشتت در كليساهاي مسيحي و تلاش برخي براي اينكه با زبان خود و فهم خود، با مسيح همراهي كنند، مزيد بر علت شد تا اين آتش افروختهتر شود. امروزه كليساهاي فراواني وجود دارند كه هيچكدام ديگري را به رسميت نميشناسند. در چنين فضايي تشتت و مسمومي، امكان روييدن قارچهاي سمي هم وجود دارد.
*وضعيت شيطانپرستي در جوامع اسلامي را چگونه ميبينيد؟
در كشورهاي عربي، به دليل نگرش سنت و يا همان سني بودن، در نسلهاي گذشته، شيطان پرستي جايگاهي نداشته است، در نسلهاي جديد، مگر به واسطه ماهواره، اينترنت و ديگر وسايل ارتباط جمعي،شايد تا حدي ورود پيدا كرده باشد، شيطانپرستي در كشورهاي عربي جايگاه مستحكمي ندارد.
* براي جلوگيري از گسترش شيطاني پرستي و ديگر مكاتب نو پديد و عرفانيهاي دروغين چه بايد كرد؟
دفاع عارفانه از دين، بهترين و مهمترين عامل است. پرداختن به پرسشهاي جديد جوانان بدون هيچ محدوديت و هيچ انگ و برچسب تخريبكنندهاي ، پذيرفتن اين نكته كه دين در همه زمانها و مكانها و در ميان همه اقشار ميتواند حرف نو و جديدي براي گفتن داشته باشد، بايد هنر استخراج اين يافتههاي نو را داشته باشيم. و از همه مهمتر آشنايي عالمان و حاكمان ديني، با مكاتب نوپديد و انحرافات آنهاست. همراهي بيشتر با جوانان و شفقت بيشتر با طيف جوان كه مملو از انرژي، زندگي و در عين حال متفاوت بودن است.البته بايد حساسيت بيشتري را نسبت به موضوعات و مسائل اعتقادي و عرفاني جامعه و جوانانمان داشته باشيم.
گفتگو با حجت الاسلام ادبي
حجةالسلام و المسلمين محمد جواد ادبي دانشجوي دوره دكتراي دين شناسي تطبيقيست، كه به صورت تخصصي مكاتب نوپديد ديني را مطالعه ميكند.نويسنده چندين كتاب در زمينه عرفان و اديان است، از جمله دو كتاب «آشنايي با دايرهالمعارفهاي اديان » و « اسلام؛ تعامل يا تقابل با جهاني شدن» كه به زودي منتشر خواهند شد.
گفتگو با حجت الاسلام ادبي
شيطانپرستي، به عنوان يكي از اين مكاتب نوپديد ديني است كه بحث اصلي اين گفتوگو نيز ميباشد.شيطان كيست و يا چيست؟ از انسان چه ميخواهد؟ انسان از پرستش شيطان چه هدفي را دنبال ميكند؟
شيطان دشمن سرسخت انسان كه از خلقت حضرت آدم تا به امروز پي در پي با او به مخالفت پرداخته، اهميت شناخت و نحوه مواجهه با او از موضوعات مهم قرآني است. در قرآن درباره شيطان آمده است: شيطان موجودي از گروه جنيان است ( كهف 50)، چون جنيان از جنس آتش بي دود هستند بنابراين شيطان نيز از آتش است ( حجر27، الرحمن15)، او در مقابل رب دست به طغيان زد( مريم 44)، و به او كفر ورزيد ( اسراء27)، علت كفر و عصيان او در مقابل خدا به دليل تمرد از سجده به پاي انسان بود (بقره 34)، چون انسان به اسماء الهي آگاهي يافته بود و شيطان از اين علم بي بهره بود (بقره21)، او جنس خود را كه از آتش بود برتر از خاك كه جنس آدم است مي داند و بر اين اساس كينه و دشمني انسان را سخت به دل گرفته است ( اعراف22، يوسف 5، اسراء53 ، فاطر6 ، زخرف 62)، و با سركشي كه به درگاه رب نموده است (نساء117)او را وادار به دخالت در كار خدا بدون داشتن علم و آگاهي كند( حج 3)، دشمني خود را با آدميان به رخ آنها بكشد ( زخرف 62)، آنها را وادار به طغيان و غوا كند (اعراف 175)، و حتي با داشتن علم الهي نيز ممكن است اين طغيان و غوا صورت پذيرد او سعي مي كند به وسيله انسان خلقت خدا را دگرگون كند( نساء 119) و سعي مي كند كه حزبش را بر جهان مسلط كند ولي خداوند حزب او را دچار خسران مي كند ( مجادله 19)، و نهايتاً سعي مي كند كه با مسخ كردن انسان و تصرف او، عذاب خدا را برا او جاري سازد (ص41)، و او را به سوي عذاب سعير سوق دهد ( لقمان 21)، در دلش دائماً حزن و اندوه جاري سازد ( مجادله 10)، آنها را از آخرت بي اعتقاد گرداند و در قيامت آنها را در كنار خود محشور ببيند ( مريم 66 الي 68).
شيطان در تمام داستانهاي كهن و در تمامي اديان وجود دارد، شيطان آمده است تا انسان خليفهالله نباشد. شيطان بسان تاريكي مطلق در مقابل روشنايي و نور رحمت الهي است. هر چند در ابتدا بشر سعي داشت تا از شيطان دوري كند و از شر او در امان باشد اما بشر امروزي در پي فنا شدن در نيروي شيطان است.
*معنويت گمشده بشر در قرن اخير است، علت بازگشت انسان به معنويت چيست؟
هرجا كه سر زدم همه در مرز بودن است كو مرز تازهاي كه فراتر ز بودن است .
انسان معاصر، به دنبال گمشده خود در اقليم و مملكت روح است. در فضاي زندگي مدرن همه دستاوردهاي زندگي بشري در اعلي جايگاه خود محقق شده است، دوران مدرنيته، دوران سيطره، كميت است. دوراني است كه در فضا و موقعيت بشري، فقدان امكانات و دستاوردهاي علمي بر بشر تحميل نميشود بلكه در فضاي مدرن و موقعيت جاري امروز، نوعي تفرعن را بوجود آورده كه اين تفرعن موجب شده تا به تعبير كتاب مقدس او در برج بابل (در دوران مدرن) سر بر آسمان بهسايد و در برابر خداوند سركشي كند. سركشي انسان در دوران مدرن و در فضاي زندگي امروز، از جانب ديگري فقدان معنويت را هم به بار آورده است، يعني انسان معاصر، انسان گسسته از آسمان هست اما در عين حال نميتواند به فطرت خود پشت كند. انسان امروز، در فضاي زندگي مدرن، خود را ارضا شده نميبيند، هنوز هم نقاط پنهاني هست كه مدرنيته و پست مدرنيته به آنها پاسخ نداده و هنوز هم فضاهاي تاريكي وجود دارد كه تكنولوژي نتوانسته پاسخ روشني به آنها بدهد. اين اقليم، اقليم گم شده روح است.اگر دوران قرن بيستم را به تعبير نيچه، دوراني بدانيم كه خدا مرده است و در عين حال ديوانه نيچه با شمشير آخته در شهر، فرياد ميزند: كه خدا را كشتهام.
امروزه، مكاتب نو پديد ديني قرار است انتقام خداوند را بگيرند. اگر دوران قرن بيستم، دوران زير راديكال بردن خدا و كشتن او بود، قرن بيست و يكم، قرن انتقام الهي است، اين انتقام الهي، در فضاي اديان كلاسيك وجود ندارد، خداوند در اين اديان رحمت خود را يكسره بر زندگي انسان گسترانيده و اين رحمت تداوم داشته و خواهد داشت.
مكاتب نوپديد ديني، كه به دنبال معنويتي فراتر از معنويت اديان كلاسيك هستند، معنويتي را دنبال ميكنند، كه آموزههاي فقهي ندارد، شريعتي به معناي اخص ندارد، دستاوردهاي خاص حرام و حلال و بايد و نبايد ندارد، با اين تفاسير پيروان اين مكاتب ميگويند، عصر انتقام الهي فرا رسيده و آن خداوندي را كه شما در گذشته كشتيد امروز در قرن بيست و يكم ميخواهد انتقام بگيرد. در نتيجه مكاتب نوپديد ديني بوجود ميآيند.
مكاتب نوپديد ديني از معنويت ميگويند، اما معنويت آنها، ملغمهايست از راست و دروغ ، بين عالم فيزيك و متافيزيك است و سعي ميكند بين اين دو ارتباط برقرار كند. در اين بين معنويت نقش پل ارتباطي را ايفا ميكند.
* انسان، به فطرت خود وابسته است و در پي تمناي اين فطرت به معنويتهاي نوگرا گرايش مييابد، اين معنويتها به دنبال چه هستند؟ چه چيزي را ميپرستند و چه آيينهايي دارند؟
مباحثي چون دينهاي نوظهور، فرقههاي جديد و مكاتب نوپديد ديني، اولينبار در علوم اجتماعي پس از جنگ جهاني دوم مطرح شدند. اين اديان سعي ميكردند به برخي پرسشهاي غايي بشر و پرسشهاي وجودشناسي انسان پاسخ دهند.
از كجا آمدهام، آمدنم بهر چه بود ، به كجا ميروم، آخر ننمايي وطنم
به پرسشهاي اين شعر در اديان الهي پاسخهاي روشني داده شده است، اما برخي از زمينهها باعث شد كه برخي از اديان كلاسيك به پسزمينه زندگي انسان مدرن رانده شوند و توانايي پاسخ دادن به سؤالات امروزي بشر را نداشته باشند. زمينه را براي مكاتب نوپديد ديني فراهم كرد تا به پرسشهاي غايي انسان پاسخ دهند. پرسشهايي كه ميكوشيد، خدا را در درون انسانها حاضر كند و در پاسخهاي خود تلاش ميكرد، فضاي زندگي بشر امروز را به نوعي آرامش زودگذر ارتباط دهد.
مكاتب نوپديد ديني در پي پاسخهاي غايي انسان بوده و هستند، اما اين پاسخ با مسير اديان الهي و يا اديان كلاسيك يكي نبود ، بلكه راه متفاوتي را در پيش گرفتند. اديان كلاسيك به واسطه برخي مسائل نتوانستند خود را بهروز كنند و يا بهروز شدنشان با مسائل زندگي امروز هماهنگ نشد و انسان امروزي نتوانست، به سادگي از يهوديت، مسيحيت، بودايسم و.... برداشتهاي دوران مدرن خود را استيفاد كند، يك نقبي به عالم معنا زد، اما با روشي جديد كه در مكاتب نوپديد ديني وجود داشت. مكاتب نوپديد ديني پاسخ وجود شناسانه به پرسشهاي بشري ميدهد، اما به اين پرسشها در اديان كلاسيك پرداخته نشده است.
هرچه پيش ميرويم،اديان نوظهور، حضورشان را در زندگي امروز، بيشتر تحميل ميكنند؛ اولاً به دليل اينكه شريعت خاصي ندارند، ثانياً بخش خاصي از جامعه را هدف قرار نميدهند و ادعاي جهاني دارند. ثالثاً آيينها و آموزههايشان بسيار ساده و با زبان امروزي و در دسترس است، رابعاً مدعياند، راهي كه پيامبران كلاسيك نتوانستند فراهم كنند، در دوران مدرن با پيامبران جديد پيشروي انسان قرار دارد.
در دايرهالمعارف اديان جديد كه به تازگي در انگلستان منتشر شده، بيش از 2500 دين و مرام جديد كه هر كدام متدينين و مؤمنين خاص خود را دارند شناسايي شده است.برخي از اين اديان و مكاتب بسيار فعال هستند مانند ، «كليساي شيطان»، «شاهدان يهووه»، «كليساي علمشناسي»، «فرزندان خداوند»، «اكنكار» (ديننور و صورت)، «مورمونها» و «جامعه بينالمللي وجدان كريشنا»، كه فضاي عيني و تبليغات رسمي را در سطح جهان دارند.
برخي ديگر هم مانند، زيرمجموعه ذن و بوديسم، كه در ايران تحت عنوان اوشو تبليغ ميشوند وجود دارند.دسته دگيري از اين اديان هم بيشتر مجازياند و در اينترنت فعاليت ميكنند و در فضاهاي عيني حضور ندارند.
* شيطانپرستي، به عنوان يكي از اين مكاتب نوپديد ديني است كه بحث اصلي اين گفتوگو نيز ميباشد.شيطان كيست و يا چيست؟ از انسان چه ميخواهد؟ انسان از پرستش شيطان چه هدفي را دنبال ميكند؟
هر ساعت از نو، قبلهاي با بتپرستي ميرسد توحيد بر ما عرضه كن تا بشكنيم اصنام را
در طول تاريخ بشريت، شيطان يك مفهوم و نماد وسوسه انسانيست، كسي و يا چيزي است كه در فضاي زندگي بشر، او را به سوي دوزخ، افول، زندگي همراه با نكبت فرا ميخواند.
شيطان، در برابر قوانين الهي ميايستد، قوانين جامعه را به سخره ميگيرد، نوعي زندگي سرشار از نفرت، تهي وارگي و همراه با نوعي خشم و نسبت به اخلاقيات را به همراه دارد.
شيطان در ادبيات عرفاني ما، شخصيتي است كه مظهر وسوسههاي عميق انساني است. در ادبيات اديان، جايگاه و پايگاه او ضد مسيح است و در مرتبه بالاتر ضد خداوند است. اما در هستي، به معنويات و اخلاقيات معنا ميدهد، البته اين معنا دادن به معني داوري نيست.
اگر شيطان نبود كه انسان را وسوسه كند، اگر فضاي زندگي انسان يكسره در بهشت بود و هبوطي رخ نميداد، معناي زندگي براي بشر دستنيافتني نبود، اگر امكان وسوسه نبود، سره از ناسره تشخيص داده نمي شد، در اكثر اديان كلاسيك، شيطان كسي است كه در هستي جايگاهي دارد، اين جايگاه هم به واسطه، وسوسه انسان است. بر اساس عرفان اسلامي با كشتي گرفتن با او، موحدين از غير موحدين تشخيص داده ميشوند. شيطان نقش يك وسوسهگر را دارد. جايگاه شيطان، از هستي و زندگي انسان قابل حذف نيست، نقش شيطان در هستي يكسره منفي است، اما براي توحيد و براي رستگاري، جايگاه شيطان، قابل توجه است. با وجود شيطان است كه ميتوان به معناي فضليت و رذيلت پي برد. امكان اختيار و زندگي اخلاقي در مقابل زندگي غير اخلاقي با شأن و جايگاه منفي اما حقيقي شيطان قابل بررسي است.
*راز پرستش شيطان چيست؟
قدرتي كه بشر امروز با شيطانپرستي به دنبال آن است با اقتدار معنوي تفاوت دارد، قدرت شيطانپرستي، قدرت زودگذري است كه در فضاهاي مختلف نميتواند خودش را در بالاترين جايگاه قرار دهد اما اقتدار معنوي به واسطه پشتوانه و جايگاهي كه نسبت به خداوند عالم و نسبت به وحي الهي دارد، هميشه در بالاترين موقعيت ميايستد.
نور خداوند هميشه - حتي اگر مشركان نخواهند- انتشار مييابد. رسولان الهي آمدهاند تا نور و شفقت الهي را گسترش بدهند. علت اينكه چرا انسانها در دوران مدرن دنبالهرو شيطان ميشوند و شيطان پرستي را ملجا خود قرار ميدهند،دلايل مختلفي دارد، بخشي از آن تحليل رواني دارد و بخش ديگري نيز تحليل ديني و جامعه شناختي است. انسانهايي كه از درون، افسار گسيخته هستند و به آرامش دروني و آسايش بيروني دست نيافتهاند به دنبال ملجا و جايگاهي براي جبران افسار گسيختگي شان هستند، شيطان پرستي بهترين ملجا و پناه براي اين افراد است.
در شيطان پرستي همه چيز مجاز است، در اين آيين سياه، هر نوع لباس و پوشاك و هر نوع خوراكي مجاز است و هر نوع رفتار و ادبياتي بدون محدوديت و بدون هيچ ساختار مشخصي آزاد است.
انسان افسار گسيختهاي كه از محدوديت فراري است و مسئوليت اعمال خود را به هيچ عنوان نميپذيرد، بهترين ملجا و پناهش شيطان پرستي است. شيطاني كه از عالم تاريكي و عمق بدي و پلشتي، ندا ميدهد كه آزادي مطلق و هر آنچه كه مي خواهيد نزد من است. به سوي من بياييد بدون هيچ محدوديتي. شيطان با شيپور انكار خودش بسياري از انسانهاي برون جسته از فضاي وحداني را به سمت خود ميكشد و موجب ميشود تا شاخهاي در دين پژوهي تحت عنوان «شيطانپرستي» بوجود بيايد يا به بيان دقيقتر كليساي شيطان شكل بگيرد. هر چند در نگاه ديني، شيطان ناديده انگاشته ميشود.
در نگاه جامعه شناختي، پيروان شيطان افرادي هستند كه ادعاهاي خاصي دارند و تصور ميكنند، راه نجات را يافتهاند و ميخواهند آن را به بشر ارائه دهند.
* شيطان پرستي، داراي دستهبنديهايي هم هست؟
براي اين آيين دروغين ، دستهبنديهايي وجود دارد، كه اغلب به دو دسته شيطان پرستان فلسفي و ديني تقسيم ميشوند.
شيطان پرستي فلسفي، مبادي زندگي وحداني و عدالت الهي را در كائنات زير سوال ميبرد، خداوند را به عنوان قدرت وجود كائنات ميپذيرد،اما علم و حيات و قدرت مطلق خداوند و آخرت را نميپذيرد. به طور استعاري ميتوان گفت كه دستان خداوند را فرو ميبندد. اين نوع از شيطانپرستي سعي ميكند كه حضور خداوند را در زندگي انسان كم كند.
در شيطان پرستي ديني، خدا به محاق ميرود و شيطان در جايگاه خدا مينشيند. نمادهاي تخيلي-وهمي همراه با بت پرستي جديد كه در قالبهاي پوشاك، رفتار، ادبيات و نوع خاصي از آرايش است. مطلقا نميتوان اذعان كرد كه شيطان پرستان به معناي فلسفي شيطان پرستي رسيدهاند، اما نميتوان انكار كرد كه اين افرادممكن است به شيطان پرستي ديني هم برسند. برخي افراد هم بواسطه متفاوت بودن شيطان پرستي را ميپذيرند.
به هر حال نقطه آغاز گرايش به شيطان متفاوت است. خطر و پليدي شيطان پرستي ديني به مراتب شديدتر و جديتر از شيطانپرستي فلسفي است. شيطان پرستي ديني، بر زندگي و روان فرد تاثيراتي را ميگذارد كه باعث اغتشاشاتي در اجتماع و از بين رفتن نهاد خانواده، نابودي امنيت فردي و در نهايت به مسائلي چون خودكشي و استفاده از مواد مخدر و داروهاي روانگردان ختم ميشود.
* اديان مختلف آيينها، مناسك، مراسم خود را دارند، آيين و مناسك شيطان پرستي چيست؟ و پيروان شيطان در مناسك خود چه اعمالي را انجام ميدهند؟
براي آشنايي بهتر لازم است نگاهي به كليساي شيطان بيندازيم. كليساي شيطان در سال 1966 در شيكاگو توسط «آنتوان لوي» بنيان گذاشته شد. لوي در 30 آوريل همين سال خود را «اسقف اعظم كليساي شيطان» مينامد و لقب پاپ سياه را براي خود برميگزيند. در كليسا قرار ميگيرد اما اعمال غير متعارفي را انجام ميدهد. اعمالي چون استفاده و نوشيدن خون، غسل تعميد با خون و استفاده از اجساد مردار حيوانات جزيي از شعائر آنها به شمار ميرود. به بيان دقيقتر؛ زناي با محارم، تجاوز و سوء استفاده جنسي كودكان در انظار عمومي، عريان شدن در ميان جمع همراه با رقص آتش، همراهي با موسيقي دهشتناك و مدرن و استفاده از نمادهايي كه گاهي صهيونيستي است، بخش ديگري از شعائر شيطان پرستان است. استفاده از مشروبات الكلي، مواد مخدر و موادي كه در زندگي مورد توجه نيستند و اكثرا ناپاك به شمار ميروند در شيطانپرستي مباح است. در واقع در اين آيين ناپاكي جايگزين پاكي ميشود. در اين آيين هيچگونه، حريم و يا خط قرمزي وجود ندارد. مسئوليتپذيري انسان ناديده گرفته ميشود، همه چيز در زمان حال وجود دارد. مردان زن پرست، دختران تن پرست، چشمان هرزه بين، گامهاي هرزه پو.
* لباس، آرايش و مد ، يكي از ابزارهاي شيطان پرستي است، متأسفانه اين روزها در خيابانهاي شهرمان شاهد جواناني هستيم كه ظاهر و پوشششان بيانگر شيطان پرستي است، درباره لباس و آرايش شيطان پرستان توضيح بيشتري دهيد؟
مدگرايي، سطحيترين زاويه برخورد ما با شيطان پرستي است. اولين فصل متمايز شيطان پرستي نوع لباس، پوشاك و ادبيات است. استفاده از نمادهايي كه در آن عدد شش به كار رفته ، صليب شكسته معكوس، مثلثي كه در درون آن عكس يك بز وحشي در داخل يك دايره قرار گرفته، ستاره پنج پر كه نماد اصلي صهيونيستيهاست ، استفاده فراوان و شديد از رنگ قرمز و سياه در آرايشها، آرايش موي سر به شكلي كه هيچ گونه نظمي در آن نباشد به رنگهاي سياه، قرمز و نارنجي، كوتاهكردن موهاي سر به شكلهاي عجيب و به نحوي خاص، نزديك شدن به نمادهاي فاشيستي و هيتلري در فضاي جديد امروزي، پوشيدن لباسهاي كاملا غيرمتعارفي كه هم بدن را نشان ميدهد و هم نشان نميدهد. اينها بخشي از اقدامات شيطان پرستان در مدگرايي است.
* با اين تفاسير جوانان بايد آگاهانه لباس بپوشند، اما اين آگاهي به طور صحيح و اصولي به جوانان ارائه نشده است؟
شيطان پرستي به معناي ديني و حتي فلسفي آن در كشورمان، طرفداران بسيار اندك و ناچيزي دارد. اما به لحاظ نمادها، در سطح شهرها، نمادها و پوششهاي شيطاني مشاهده ميشود.
در گفت وگوهايي كه با جوانان با پوششها و تيپهاي شيطاني داشتهام همگي اقرار كردهاند هدفشان از اين نوع پوشش فقط متفاوت و متمايز بودن از ديگران است. اصلا از موضوعي به نام شيطانپرستي اطلاعي ندارند، با اين تفاسير آنان شيطانپرست نيستند. مد هميشه معناي منفي ندارد و در صورتي كه به سنتها، باورها، تاريخ و هويتمان بازگردد، مثبت ميشود. مد اگر به صورت غذايي نيم خورده از غرب به ما برسد، موجب ميشود تا آن غذاي نيم خورده را نشخوار كنيم.
* آيا آماري در زمينه شيطانپرستي و جايگاه و تعداد آنان در كشور وجود دارد؟
آمارهاي رسمي و غيررسمي كه در اين زمينه در دسترس پژوهشگران وجود دارد، نمايانگر اين است كه در كشور، مجالس و مهمانيهايي به نام شيطان و شيطانپرستي برگزار مي شود. در اين مهمانيها بيشتر، موسيقيهاي راك، هوي متال و موسيقي هايي كه خشونت در آن مجاز مي باشد به همراه رقصهاي آتش، استفاده از مشروبات الكلي، مواد مخدر صنعتي و روانگردان نمايان است.
اگر دستاوردهاي عميق عرفان اسلامي به جوانان معرفي شود و پوچي و تهي وارگي شيطان پرستي را نمايان كنيم، شاهد ريزش پيروان هر چند ناچيز شيطان پرستي خواهيم بود.
هدف اصلي شيطان پرستي، پوچ جلوه دادن زندگي بشري و ناديده انگاشتن معنويت و به محاق بردن پروردگار عالم ، معلق نگه داشتن جوان ايراني بين زمين و آسمان و معلق ميان دين و خانواده، معلق بين اسلام و ايران، معلق بين حقيقت و مجاز است تا به پوچي برسد. اكثر افرادي كه پيرو شيطان پرستي هستند در نهايت به پوچي رسيده و خودكشي ميكنند.
* آمار قطعي و يا به صورت درصدي وجود ندارد؟
البته، آمارهاي دقيقي در برخي زمينهها وجود دارد. اما شيطانپرستي آنگونه در انگلستان،آمريكا و كشورهاي غربي وجود دارد به هيچوجه و با آن شدت و گستردگي در ايران وجود ندارد. شيطانپرستي در ايران در سطح نمايش و نمادها جلوهگري ميكند. تعداد افرادي كه به معناي خاص شيطانپرست باشند بسيار ناچيز و انگشتشمار است.
* علت اصلي گسترش خودكشي ميان شيطان پرستان چيست؟
شيطان پرستي به انسان مي آموزد كه بايد روح خود را با خودكشي به شيطان هبه كرد. با گذشتن از مهمترين هديه خداوند كه همان جان انسان است بايد روح خود را در اختيار شيطان قرار دهي. بايد تنها فرصت زندگي ات را به شيطان بفروشي با ناديده گرفتن عدالت الهي و افق اميد به آينده زندگي كه پيشروي يك جوان وجود دارد.
* شيطان پرستان در چه حوزهها و عرصههايي به فعاليت ميپردازند؟
سينما، يكي از مهمترين حوزههاي فعاليت شيطان پرستان است. از موسيقي براي ترويج و تبليغ نهايت استفاده را مي برند. ورزش هم از حوزههايي كه شيطان پرستان در آن فعاليت دارند البته به صورت پنهان اقدام ميكنند، برخي از ورزشكاران مطرح در غرب پيرو شيطان پرستي هستند و عدهاي ديگر از اين ورزشكاران خود را در حيطه اي كه منجر به شيطان پرستي است قرار ميدهند.
شاخههايي از شيطان پرستي و حتي برخي مكاتب نوپديد ديني با صهيونيسم در ارتباط هستند به لحاظ مالي از صهيونيستها كمك ميگيرند البته نميتوان همه مكاتب نوپديد ديني را به صهيونيسم ارتباط داد. نگاهي كه همه چيز را در اين عرصه توطئهآميز ببيند پژوهشگرانه و علمي نيست.مداركي وجود دارد گواهي ميدهند كه صهيونيستها در كمك و مساعدت به شيطان پرستي و ديگر فرقههاي نوظهور، از هيچ كوششي دريغ نميكنند. عرفان يهودي كه تحت عنوان قباله يا اصطلاح انگليسي آن «كابالا» است، زمينههاي، مكاتب نوپديد ديني و از جمله شيطانپرستي را فراهم ميكند. عرفان عدد، عرفان نماد، عرفان قدرت پيدا كردن در هستي، عرفان تصرف در كائنات در معناي منفي خودش، از جمله مواردي است كه بشر گسسته از عالم معنا به دنبال آن است. بشر گسسته از خدا، به دنبال نوعي اقتدار مجازي است كه البته هيچگاه به آن دست نخواهد يافت، به دليل اينكه تنها وهم و سرابي از اين اقتدار را تجربه كرده است.
البته فراماسونري، شيطانپرستي نيست. فراماسونري دسيسه وسيع سياسي و اجتماعي است، براي به انحراف كشاندن نخبگان يك جامعه است. هر چند بخشي از اقدامات فراماسونها ميتواند شيطانپرستي و يا استفاده از نمادهاي شيطاني و يا مجاز شمردن برخي از اعمال شيطانپرستان باشد. صهيونيسم، در پيرخنه در اديان كلاسيك است، صهيونيسم، خود يك مكتب نوپديد ديني است و موقعيتي مجازي و خود ساخته دارد و از مكاتب وهمي است. هرجا كه نداي تفرعن و نداي تاريكي و رذالت به ميان ميآيد، در پسپرده و نقاب، صهيونيسم مخفي شده است. ثروت، رسانهها و موقعيت خاص رسانهاي ابزار هاي اصلي صهيونيستهاست. دستاوردهاي خاصي كه از همكاري و همراهي رسانه و صهيونيسم، در قالب فيلم ، موسيقي، كتاب، مجلات و عكس بدست ميآيد و بهرهي كه حاصل ميشود ، همگي حكايت از پشتيباني صهونيستها در اين عرصه دارد. صهيونيستها غير حقيقي هستند و هرجا كه غيرحقيقتي وجود دارد، خودشان را با آن همراه كنند. صهيونيسم يك انحراف ديني است.
*در شيطانپرستي، با عناويني چون كليساي شيطان، انجيل سياه و... كه برگرفته از مسيحيت است برميخوريم، علت چيست؟
اناجيل اربعه، تنها دستاورد جدي و قابل پذيرش در عالم مسيحيت هستند. انجيل هفتاد سال پس از مصلوب شدن عيسي، نوشته شده است. يك فاصله تاريخي بين عيسي (ص) و انجيل وجود دارد. در كنار انجيلهاي قانوني، شاهد انجيلهاي غيرقانوني و غير رسمي (اپوكريفا) هم هستيم. اين انجيلها كه تعداد فراواني هم دارند، در ميان «مورمونها»، «متديستها» و حتي در فضاهاي غير رسمي پروتستانها هم وجود دارد، ميتوان يك كتاب جديد به نام انجيل شيطان (bible of satan) هم وجود داشته باشد. حوزه اناجيل اين فرصت را فراهم ميكند تا هركسي بتواند به نام انجيل و عيسي سخني بگويد و از حقيقت ندايي در بياورد!
اسلام تنها ديني است، كه پيامبر بر سر متن دين ايستاده و از ابتدا و تا انتها به واسطهاي اين كه متون كاملاً الهي هستند، نظارت كرده و نوشته شده است. به همين دليل است كه در اسلام كمترين جنبشها و مكاتب ديني را شاهد هستيم. معدود مكاتبي هم كه وجود دارند ناشي از فعاليت و خواست استعمار است. بهاييها و وهابيون، با حمايت و پشتيباني آمريكا، انگليس و صهيونيستها بوجود آمدهاند. بيشترين مكاتب نوپديد ديني در آيين مسيحيت بوجود آمده است.
*علت پيدايش اين همه مكاتب نوپديد از آيين مسيحيت چيست؟
حضرت مسيح، غير از چند مورد معدود، هيچگاه خود را پيامبر معرفي نكرده، ثانياً انجيلها پس از مصلوب شدنش نگاشته شدهاند، ثالثاً تشتت در كليساهاي مسيحي و تلاش برخي براي اينكه با زبان خود و فهم خود، با مسيح همراهي كنند، مزيد بر علت شد تا اين آتش افروختهتر شود. امروزه كليساهاي فراواني وجود دارند كه هيچكدام ديگري را به رسميت نميشناسند. در چنين فضايي تشتت و مسمومي، امكان روييدن قارچهاي سمي هم وجود دارد.
*وضعيت شيطانپرستي در جوامع اسلامي را چگونه ميبينيد؟
در كشورهاي عربي، به دليل نگرش سنت و يا همان سني بودن، در نسلهاي گذشته، شيطان پرستي جايگاهي نداشته است، در نسلهاي جديد، مگر به واسطه ماهواره، اينترنت و ديگر وسايل ارتباط جمعي،شايد تا حدي ورود پيدا كرده باشد، شيطانپرستي در كشورهاي عربي جايگاه مستحكمي ندارد.
* براي جلوگيري از گسترش شيطاني پرستي و ديگر مكاتب نو پديد و عرفانيهاي دروغين چه بايد كرد؟
دفاع عارفانه از دين، بهترين و مهمترين عامل است. پرداختن به پرسشهاي جديد جوانان بدون هيچ محدوديت و هيچ انگ و برچسب تخريبكنندهاي ، پذيرفتن اين نكته كه دين در همه زمانها و مكانها و در ميان همه اقشار ميتواند حرف نو و جديدي براي گفتن داشته باشد، بايد هنر استخراج اين يافتههاي نو را داشته باشيم. و از همه مهمتر آشنايي عالمان و حاكمان ديني، با مكاتب نوپديد و انحرافات آنهاست. همراهي بيشتر با جوانان و شفقت بيشتر با طيف جوان كه مملو از انرژي، زندگي و در عين حال متفاوت بودن است.البته بايد حساسيت بيشتري را نسبت به موضوعات و مسائل اعتقادي و عرفاني جامعه و جوانانمان داشته باشيم.
گفتگو با حجت الاسلام ادبي
حجةالسلام و المسلمين محمد جواد ادبي دانشجوي دوره دكتراي دين شناسي تطبيقيست، كه به صورت تخصصي مكاتب نوپديد ديني را مطالعه ميكند.نويسنده چندين كتاب در زمينه عرفان و اديان است، از جمله دو كتاب «آشنايي با دايرهالمعارفهاي اديان » و « اسلام؛ تعامل يا تقابل با جهاني شدن» كه به زودي منتشر خواهند شد.