فلک جز عشق محرابی ندارد
جهان بی خاک عشق، آبی ندارد
غلام عشق شو کاندیشه این است
همه صاحب دلان را پیشه این است
جهان عشق است و دیگر زرق سازی
همه بازی است الا عشق بازی
کسی کز عشق خالی شد فسرده است
گرش صد جان بود بی عشق مرده است
اگر چه عشق هیچ افسون نداند
نه از سودای خویشت وارهاند
نروید تخم کس بی دانه عشق
کس ایمن نیست جز در خانه عشق
زسوز عشق خوشتر در جهان نیست
که بی او گل نخندید، ابر نگریست
جهان بی خاک عشق، آبی ندارد
غلام عشق شو کاندیشه این است
همه صاحب دلان را پیشه این است
جهان عشق است و دیگر زرق سازی
همه بازی است الا عشق بازی
کسی کز عشق خالی شد فسرده است
گرش صد جان بود بی عشق مرده است
اگر چه عشق هیچ افسون نداند
نه از سودای خویشت وارهاند
نروید تخم کس بی دانه عشق
کس ایمن نیست جز در خانه عشق
زسوز عشق خوشتر در جهان نیست
که بی او گل نخندید، ابر نگریست