قاره اروپا در شبه جزیرهای در شمال غرب اوراسیا و در شمال قاره آفریقا قرار گرفتهاست. این قاره که به دلیل قرار گرفتن در منطقه معتدل شمالی به قاره سبز معروف است بین آبهای دریای سیاه در جنوب شرقی، دریای مدیترانه در جنوب، اقیانوس اطلس در غرب و دریای آدریاتیک در شمال قرار دارد. اروپا کوچکترین قطعه از قطعات پنجگانه خشکی و بخش غربی بر قدیم است. مساحت آن ۱۰ میلیون کیلومتر مربع است و حدود ۶۰۰ میلیون نفر جمعیت دارد.
واژه اروپا را برگرفته از واژه سامی غروب دانستهاند که از ریشه اکدی erebu وارد زبانهای اروپایی شدهاست.
____________________________________________________________________________________________________________
تاریخ اروپا
یونانیان
یونان باستان از صدها دولت - شهر مستقل تشکیل میشد. از قرن هشتم قبل از میلاد، یونانیها ساخت شهرهای جدید در سراسر مدیترانه، را آغاز کردند این مستعمرههای یونانی با شاهنشاهی نیرومند ایران در تماس بودند. در نتیجه تشنج بین یونان و ایرانیها زیاد شده، و در سال ۵۰۰ قبل از میلاد، یک جنگ بین آنها در گرفت. در سال ۴۷۹ قبل از میلاد ارتش متحد دولت - شهرهای یونان، ایران را شکست داد. ۸۱۴.
آکروپولیس باقیماندههای اکروپولیس، آتن امروزی را در بر میگیرد.آتن ثروتمندترین و بزرگترین ناحیه شهری یونان بود. شهروندان این شهر از یک دموکراسی ابتدایی (دولت مردمی) برخوردار بودند. تا پیش از قرن پنجم قبل از میلاد، ناحیه شهری اسپارت بیشتر نواحی جنوب یونان را تحت کنترل داشت. این ناحیه را منطقه «پلویونی»
مینامند. زندگی اسپارتیها در جنگ میگذشت. همه شهروندان مذکرو بالغ،
اعضاء تمام وقت ارتش محسوب میشدند. زنها آموزشهای فیزیکی میدیدند تا
بتوانند بچههای قوی و نیرومند به دنیا بیاورند. هنگامی که شهروندان
اسپارتی مشغول پرداختن به امور جنگی بودند، غلامان (بردگان) روی زمین
کشاورزی میکردند. اولین مسابقات المپیک، در شهر المپیا، در جنوب یونان برگزار میگردد.
رومیان
امپراتوری روم در گسترده ترین دوران
حکومت اولین امپراتور روم، آگوستوس
در سال ۲۷ قبل از میلاد آغاز شد. این حکومت شاهد آغاز پکس رومانا، یا
دوران ثبات سیاسی و شکوه و جلال فراوان که حدود ۲۰۰ سال ادامه داشت، بود.
در طول این دوره، امپراتور روم به مدیترانه و بخش اعظم اروپای غربی حکومت
میکرد. امپراتوری به شکل کاملی سازماندهی شده بود و به خوبی اداره و
کنترل میشد. یک شبکه از راهها سرزمینهای امپراتوری را به پایتخت، رم،
متصل میکرد. لژیون آموزش دیده روم از تمام نقاط بحرانی در طول مرزهایش
دفاع میکرد. شهروندان رومی از یک قانون مشترک، فرهنگ مشترک و زبان مشترک،
لاتین، بهره مند بودند. تا سال ۴۵۰ میلادی رومیان باستان، انگلستان
را ترک کرده بودند و به جای آنها تعداد زیادی از مردم شمال اروپا در آنجا
اقامت داشتند. اقوامی که در آنجا سکونت داشتند متعلق به چهار قبیله، آنگلها، یوتها، فرزینها و ساکسونها بودند. این ساکنان، «آنگلوساکسون» نامیده شدند. قبرهای منطقه ساتن هو با یادداشتهای راهبانی مثل عالیجناب «بید»، اطلاعات مربوط به تاریخ آنها را بیان میکند. قرنها بعد، شاهان آنگلوساکسون مانند آلفردکبیر با مهاجمان وایکینگ
جنگیدند. در دنیای رومیها خیلی مهم بود که افراد سایو (شهروند رومی)
باشند. ابتدا، مقام شهروند فقط به افرادی که دردرون شهرها زندگی میکردند،
داده شد. در سال ۸۹ قبل از میلاد، مقام شهروند به تمام ایتالیاییها اعطا
شد. تا پیش از ۲۱۲ بعد از میلاد، مقام شهروند رومی به همه مردان آزاد که
در محدوده امپراتوری روم زندگی میکردند، اعطا شد. مقام شهروندی به بردگان
و زنها داده نمیشد.
اروپای قرون وسطی
تا قرن ۱۳ میلادی، قلعههای متعلق به شوالیهها بیش ازهر چیز دیگری در پهنه اروپا خود نمایی میکرد. شوالیهها از زندگی مرفهی برخوردار بودند که با زندگی دهقانانی که روی زمینهای آنها کار میکردند، تفاوت زیادی داشت. شهرهایی در اطراف قلعهها بوجود آمدند و توسعه یافتند. تجار برای تجارت از راههای سختگذر سفر میکردند. زائران سفرهای طولانی را برای زیارت اماکن مقدس انجام میدادند. زندگی سخت بود، جنگ، قحطی و طاعون
همواره جان مردم را تهدید میکرد. در اواخر قرن پانزدهم میلادی، آخرین بخش
از قلمرو مسلمانان اسپانیایی گرانادا یا همان شهر قرناطه در اندلس، به
حکمرانان مسیحی آن دیار، فردیناند فرمانروای آراگون و ایزابلا فرمانروای
کاستیل، تسلیم میگردد. در همان سال، با حمایت مالی فردیناند و ایزابلا،
کریستف کلمب از اقیانوس اطلس میگذرد و به جزایر هند غربی (در نزدیکی
سواحل آمریکا) میرسد. در اروپای قرون وسطی، کاری که مردم انجام میدادند،
غذایی که میخوردند، لباسی که میپوشیدند و محلی که در آن زندگی میکردند،
همگی بستگی به جایگاه اجتماعی آنها داشت. حدودا از تاریخ ۸۰۰ تا ۱۰۵۰
میلادی به مدت سه قرن، جنگجویان وایکینگ با کشتیهای دراز و براق خود،
اروپا را به وحشت میانداختند. آنها از اسکاندیناوی برای جستجوی نقره،
بردگان و زمین به دریا رفتند. بعضیها به بریتانیا و فرانسه حمله
میکردند، در حالی که دیگران روسیه و رودخانههای دوردست آسیا را مورد
تاخت و تاز قرار میدادند. واکینگها کاشفان دلیر و شجاعی بودند. آنها با
شجاعت از میان امواج خروشان اقیانوس اطلس عبور کرده، ایسلند و گروئنلند را
کشف کردند و حتی به شمال آمریکا نیز قدم گذاشتند.
اروپای فئودالی
از حدود سال ۸۰۰ تا ۱۳۰۰ میلادی، بیشتر مناطق اروپای غربی توسط سیستم
فئودالی سازماندهی شده بود. پادشاه مالک همه زمین بود که به مناطقی به نام
ملک اربابی تقسیم میشد و ارباب هر ملک، خراجگذار پادشاه محسوب میشد. او
سوگند وفاداری یاد میکرد و متعهد میشد که برای حفاظت از اموال پادشاه،
سربازانی (مردان جنگی) استخدام نماید. رعیتها در روستاها زندگی میکردند.
آنها سهمی از محصولات خود را به املاک شاه (خراجگذار شاه) میدادند. پاپ
یکی از قدرتمندترین حاکمان اروپایی فئودالی محسوب میشد. او رئیس کلیسای
کاتولیک رومی بود که مقدار زیادی زمین، تحت مالکیت خود داشت. پاپ از همه
پادشاهان انتظار داشت که از او اطاعت کنند. اما هنگامی که قدرت پادشاهان و
امپراتورها زیادتر شد، سعی کردند که با کلیسا مبارزه کنند.
جنگ انگلیس و فرانسه
در سال ۱۳۳۷ م پادشاه انگلیس، ادوارد سوم، علیه پادشاه فرانسه، فیلیپ
ششم، اعلام جنگ میکند. ادوارد معتقد بود که مالک حکومت فرانسه میباشد.
محاصرههای زیادی بوقوع پیوست و جنگهایی بزرگ رخ داد. البته در این
درگیریهای ۱۱۶ ساله، دوران طولانی صلح وجود داشت. ابتدا، انگلیسیها در
جنگهای کرسی، پواتیه و آژنکور پیروز شدند. سرانجام فرانسویها که از
سخنان ژاندارک به هیجان آمده بودند، مهاجمان انگلیسی را در سال ۱۴۵۳ م عقب
راندند. در ابتدا انگلیسیها پیروزیهای فراوانی به دست آورند. در سال
۱۳۴۶، آنها پیروزی مهمی در جنگ کرسی، در شمال فرانسه، به دست آوردند.
کمانداران انگلیسی با استفاده از کمانهای بلند، سواره نظام فرانسه را
نابود کردند. انگلیسیها در سال ۱۳۵۵ حمله جدیدی را به رهبری وارث ادوارد
سوم، ادوارد شاهزاده ولز (۷۶-۱۳۳۶م)، آغاز کردند. ادوارد فرمانده بی رحم
نظامی، به دلیل آنکه زره سیاه به تن میکرد به شاهزاده سیاه معروف شد. در
سال ۱۳۵۶م در جنگ پواتیه، در مرکز فرانسه، شاهزاده سیاه پیروزی بزرگی به
دست آورد. پادشاه فرانسه، ژان دوم (۶۴- ۱۳۱۹م)، در این جنگ اسیر شد و برای
آزادیش درخواست ۴ میلیون سکه طلا از فرانسه شد. در طول سالهایی که فرانسه
مشغول عقب راندن مهاجمان انگلیسی بود، جنگ بصورت پیوسته ادامه داشت. در
سال ۱۴۵۳م، فقط بندر کاله، در شمال فرانسه، در دست انگلیس باقی مانده بود.
بدینسان، جنگ صد ساله به پایان رسید. با این وجود، تا سال ۱۸۰۱م پادشاهان
انگلستان کماکان خود را پادشاه انگلستان و فرانسه مینامیدند. در سال ۱۰۹۵
م «پاپ اورین» دوم همه مسیحیان اروپایی را مجبور کرد تا علیه ترکان مسلمان
قیام کنند و شهر اورشیلم (بیت المقدس فعلی) واقع در فلسطین را باز پس
گیرند. در همان سال، سپاه بزرگی مهیا و رهسپار نخستین جنگ صلیبی گردید.
تعداد زیادی از جنگجویان صلیبی در طول سفر خطرناک از اروپا تا خاورمیانه
جان خود را از دست دادند.آنها که زنده ماندند در سال ۱۰۹۹ م بیت المقدس را
تسخیر کردند. در بین سالهای ۱۰۹۹ تا ۱۲۵۰ م، شش جنگ صلیبی دیگر رخ داد ولی
در هیچ یک از آنها صلیبیان موفقیتی به دست نیاورند.
دوره جنگهای صلیبی
در سال ۱۰۹۶، بالغ بر ۱۵۰ هزار اروپایی به راستی تصمیم گرفتند که به صف
اول جنگجویان صلیبی بپیوندند. جنگهای صلیبی یکی از پرشورترین وقایع قرون
وسطی بودهاست. در آن سال، بزرگترین سپاههایی که اروپا تا آن زمان به
چشم ندیده بود، به رهبری شوالیههای جوشن پوش، با بیرقهای در اهتزازی که
تقریباً نشان تمامی خانوادههای اصیل اروپای غربی را بر خود داشت، تقریباً
سه هزار مایل راه را تا فلسطین در پاشنه کردند تا به نام کلیسای کاتولیک
رمی، سرزمین مقدس را فتح کنند. آنها تمامی خطرها را به جان خریدند تا شهر
مقدس اورشلیم(بیت المقدّس) را فتح کنند. رنسانس دانش و هنر پیشرفتهای
عظیمی در ایتالیای قرن پانزدهم و شانزدهم بوجود آوردند. این احیای فرهنگی
به رنسانس (یعنی «نوزایی») مشهور شدهاست. دانشمندان، شعرا و فیلسوفانی
ظهور کردند که با الهام از میراث اصیل رم و یونان با دیدگانی تازه تر به
جهان مینگریستند. نقاشها به مطالعه آناتومی (علم تشریح) پرداختند و اعضای
بدن انسان را به شیوه واقعگرایانهای نقاشی میکردند. فرمانروایان
ساختمانها و کارهای بزرگ هنری را سفارش دادند. این عقاید تازه بزودی در
سراسر اروپا گسترش یافت. مطلوب «انسان عصر رنسانس» شخص درخشان و همه فن
حریفی بود که در موضوعات فراوانی کارآزموده باشد. لئوناردوداوینچی و میکل
آنژ مشهورترین آنان میباشند. دستاوردهایشان احترام آنان در جامعه را
افزایش داد.
اروپا در قرن ۱۶ و ۱۷
در طول قرون ۱۶و ۱۷ میلادی مردم عقاید سنتی را زیر سوال بردند.
دانشمندانی همچون گالیله و اسحاق نیوتن روشهای جدید را توسعه داده و بر
مبنای مشاهدات و تجارب خود به کشفیات فراوانی، دست یافتند. در بسیاری از
شاخههای دانش از جمله فیزیک، کالبد شناسی، نجوم، و ریاضیات پیشرفتهای
بزرگی حاصل گردید.نیکولاس کوپرینک ستاره شناس لهستانی، کتاب «گردش افلاک
آسمانی» را منتشر میکند، او دراین کتاب عقاید جدید خود را مبنی بر گردش
سیارات به دور خورشید، بر خلاف نظریه گردش سیارات به دور زمین، مطرح
میکند. در قرن هفدهم دانشمندان متوجه این مساله شدند که زمین سیارات به
دور خورشید حرکت میکنند. مدلهای مکانیکی منظومه شمسی برای نشان دادن این
موضوع ساخته میشدند. این دستگاههای جهان نما به نام «ارری» مشهور شدند،
زیرا اولین بار برای «ارل ارری» ساخته شد. در چهاردهم جولای ۱۷۸۹ میلادی،
جماعتی از گرسنگان به زندان «باستیل» در پاریس، حمله کردند. فقرای پاریس
که سان کولوت نامیده میشدند، از سیاستهای لویی شانزدهم، پادشاه فرانسه،
به خشم آمده بودند. لویی که با بحران مالی شدیدی دست به گریبان بود، از
مجلس طبقات عمومی در خواست کرد تا مالیاتها را افزایش دهد. این امر، موجب
بروز انقلاب فرانسه گردید و به مدت ۱۰ سال این کشور دچار هرج و مرج شد.
لویی شانزدهم در سال ۱۷۹۲ اعدام(با گیوتین گردن زده شد) شد و سرانجام، در
سال ۱۷۹۹، هنگامی که ژنرال ناپلئون بنا پارت به قدرت رسید، انقلاب پایان
پذیرفت.
انقلاب فرانسه
در ۱۷۹۱، در سال پس از انقلاب فرانسه، حکومت دستگاه جدیدی را برای
اعدام در ملاء عام به خدمت گرفت. این دستگاه که گیوتین نامیده میشود برای
قطع سرانسان با سرعت و بدون درد، طراحی شده بود. اما بزودی تبدیل به سمبول
خوفناک دوره وحشت گردید. تغییرات بزرگی که در قرن هجدهم در انگلستان رخ
داد به نام انقلاب صنعتی شناخته میشود. اختراعات جدیدی مثل ماشین بخار
کالاها را سریعتر و ارزانتر از قبل تولید میکرد. در قرن نوزدهم گسترش
صنعت به بقیه اروپا و سرزمین آمریکا رسید. راه آهن سرعت مسافرت را زیاد
کرد. مردم زیادی در کارخانهها کار و در شهرها زندگی میکردند. قرن بیستم
مابین دهههای ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ م بسیاری از کشورهای اروپایی از دوموکراسی دست
کشیدند. حزب نازی هیتلر در آلمان به قدرت میرسد و فاشیستهای [موسولینی]
بر ایتالیا حکومت میکنند. در ابتدا بریتانیا و فرانسه کوشیدند با این
دیکتاتورهای جنگ طلب سازش کنند. آنها عاقبت در سال ۱۹۳۹ در برابر تهاجم
هیتلر ایستادند و اروپا به جنگ جهانی دوم کشیده شد.
جنگ جهانی اول
در ماه اوت ۱۹۱۴ م جنگ عظیمی در اروپا بین آلمان، رهبر دول محور، و
نیروهای متفقین به رهبری فرانسه و بریتانیا درگرفت. هیچ یک از دو طرف
نتوانستند به پیروزی کامل دست یابند و جنگ تا چهار سال بطول انجامید. پیش
از پیروزی متفقین در نوامبر ۱۹۱۸ حدود ۱۰ میلیون نفر کشته شدند. وقتیکه در
ماه اوت ۱۹۱۴ جنگ اعلام شد، میلیونها تن از مردم شادمان در خیابانهای
شهرهای مهم اروپا شروع به رقص و پایکوبی نمودند. مردم تصمیم حاکمان خود
برای رفتن به جنگ را مورد حمایت قرار دادند. مردان جوان داوطلب برای
جنگیدن، هجوم میآورند. با این وجود، صحنههای وحشت انگیز جنگ جهانی اول،
نگرش مردم به جنگ را تغییر داد. یک نسل کامل از مردان جوان به خاک و خون
کشیده شدند. جنگ جهانی اول، چهار امپراتوری را نابود ساخت، امپراتوری
آلمان تاج و تخت را از دست داد و دولت جمهوری جایگزین آن شد. امپراتوریهای
شکست خورده اتریش - مجارستان و عثمانی هر دو از هم گسیختند و امپراتوری
روسیه نیز بدست انقلابیهای بلشویک افتاد.
[ویرایش] جنگ جهانی دوم
واژه اروپا را برگرفته از واژه سامی غروب دانستهاند که از ریشه اکدی erebu وارد زبانهای اروپایی شدهاست.
____________________________________________________________________________________________________________
تاریخ اروپا
یونانیان
یونان باستان از صدها دولت - شهر مستقل تشکیل میشد. از قرن هشتم قبل از میلاد، یونانیها ساخت شهرهای جدید در سراسر مدیترانه، را آغاز کردند این مستعمرههای یونانی با شاهنشاهی نیرومند ایران در تماس بودند. در نتیجه تشنج بین یونان و ایرانیها زیاد شده، و در سال ۵۰۰ قبل از میلاد، یک جنگ بین آنها در گرفت. در سال ۴۷۹ قبل از میلاد ارتش متحد دولت - شهرهای یونان، ایران را شکست داد. ۸۱۴.
آکروپولیس باقیماندههای اکروپولیس، آتن امروزی را در بر میگیرد.آتن ثروتمندترین و بزرگترین ناحیه شهری یونان بود. شهروندان این شهر از یک دموکراسی ابتدایی (دولت مردمی) برخوردار بودند. تا پیش از قرن پنجم قبل از میلاد، ناحیه شهری اسپارت بیشتر نواحی جنوب یونان را تحت کنترل داشت. این ناحیه را منطقه «پلویونی»
مینامند. زندگی اسپارتیها در جنگ میگذشت. همه شهروندان مذکرو بالغ،
اعضاء تمام وقت ارتش محسوب میشدند. زنها آموزشهای فیزیکی میدیدند تا
بتوانند بچههای قوی و نیرومند به دنیا بیاورند. هنگامی که شهروندان
اسپارتی مشغول پرداختن به امور جنگی بودند، غلامان (بردگان) روی زمین
کشاورزی میکردند. اولین مسابقات المپیک، در شهر المپیا، در جنوب یونان برگزار میگردد.
رومیان
امپراتوری روم در گسترده ترین دوران
حکومت اولین امپراتور روم، آگوستوس
در سال ۲۷ قبل از میلاد آغاز شد. این حکومت شاهد آغاز پکس رومانا، یا
دوران ثبات سیاسی و شکوه و جلال فراوان که حدود ۲۰۰ سال ادامه داشت، بود.
در طول این دوره، امپراتور روم به مدیترانه و بخش اعظم اروپای غربی حکومت
میکرد. امپراتوری به شکل کاملی سازماندهی شده بود و به خوبی اداره و
کنترل میشد. یک شبکه از راهها سرزمینهای امپراتوری را به پایتخت، رم،
متصل میکرد. لژیون آموزش دیده روم از تمام نقاط بحرانی در طول مرزهایش
دفاع میکرد. شهروندان رومی از یک قانون مشترک، فرهنگ مشترک و زبان مشترک،
لاتین، بهره مند بودند. تا سال ۴۵۰ میلادی رومیان باستان، انگلستان
را ترک کرده بودند و به جای آنها تعداد زیادی از مردم شمال اروپا در آنجا
اقامت داشتند. اقوامی که در آنجا سکونت داشتند متعلق به چهار قبیله، آنگلها، یوتها، فرزینها و ساکسونها بودند. این ساکنان، «آنگلوساکسون» نامیده شدند. قبرهای منطقه ساتن هو با یادداشتهای راهبانی مثل عالیجناب «بید»، اطلاعات مربوط به تاریخ آنها را بیان میکند. قرنها بعد، شاهان آنگلوساکسون مانند آلفردکبیر با مهاجمان وایکینگ
جنگیدند. در دنیای رومیها خیلی مهم بود که افراد سایو (شهروند رومی)
باشند. ابتدا، مقام شهروند فقط به افرادی که دردرون شهرها زندگی میکردند،
داده شد. در سال ۸۹ قبل از میلاد، مقام شهروند به تمام ایتالیاییها اعطا
شد. تا پیش از ۲۱۲ بعد از میلاد، مقام شهروند رومی به همه مردان آزاد که
در محدوده امپراتوری روم زندگی میکردند، اعطا شد. مقام شهروندی به بردگان
و زنها داده نمیشد.
اروپای قرون وسطی
تا قرن ۱۳ میلادی، قلعههای متعلق به شوالیهها بیش ازهر چیز دیگری در پهنه اروپا خود نمایی میکرد. شوالیهها از زندگی مرفهی برخوردار بودند که با زندگی دهقانانی که روی زمینهای آنها کار میکردند، تفاوت زیادی داشت. شهرهایی در اطراف قلعهها بوجود آمدند و توسعه یافتند. تجار برای تجارت از راههای سختگذر سفر میکردند. زائران سفرهای طولانی را برای زیارت اماکن مقدس انجام میدادند. زندگی سخت بود، جنگ، قحطی و طاعون
همواره جان مردم را تهدید میکرد. در اواخر قرن پانزدهم میلادی، آخرین بخش
از قلمرو مسلمانان اسپانیایی گرانادا یا همان شهر قرناطه در اندلس، به
حکمرانان مسیحی آن دیار، فردیناند فرمانروای آراگون و ایزابلا فرمانروای
کاستیل، تسلیم میگردد. در همان سال، با حمایت مالی فردیناند و ایزابلا،
کریستف کلمب از اقیانوس اطلس میگذرد و به جزایر هند غربی (در نزدیکی
سواحل آمریکا) میرسد. در اروپای قرون وسطی، کاری که مردم انجام میدادند،
غذایی که میخوردند، لباسی که میپوشیدند و محلی که در آن زندگی میکردند،
همگی بستگی به جایگاه اجتماعی آنها داشت. حدودا از تاریخ ۸۰۰ تا ۱۰۵۰
میلادی به مدت سه قرن، جنگجویان وایکینگ با کشتیهای دراز و براق خود،
اروپا را به وحشت میانداختند. آنها از اسکاندیناوی برای جستجوی نقره،
بردگان و زمین به دریا رفتند. بعضیها به بریتانیا و فرانسه حمله
میکردند، در حالی که دیگران روسیه و رودخانههای دوردست آسیا را مورد
تاخت و تاز قرار میدادند. واکینگها کاشفان دلیر و شجاعی بودند. آنها با
شجاعت از میان امواج خروشان اقیانوس اطلس عبور کرده، ایسلند و گروئنلند را
کشف کردند و حتی به شمال آمریکا نیز قدم گذاشتند.
اروپای فئودالی
از حدود سال ۸۰۰ تا ۱۳۰۰ میلادی، بیشتر مناطق اروپای غربی توسط سیستم
فئودالی سازماندهی شده بود. پادشاه مالک همه زمین بود که به مناطقی به نام
ملک اربابی تقسیم میشد و ارباب هر ملک، خراجگذار پادشاه محسوب میشد. او
سوگند وفاداری یاد میکرد و متعهد میشد که برای حفاظت از اموال پادشاه،
سربازانی (مردان جنگی) استخدام نماید. رعیتها در روستاها زندگی میکردند.
آنها سهمی از محصولات خود را به املاک شاه (خراجگذار شاه) میدادند. پاپ
یکی از قدرتمندترین حاکمان اروپایی فئودالی محسوب میشد. او رئیس کلیسای
کاتولیک رومی بود که مقدار زیادی زمین، تحت مالکیت خود داشت. پاپ از همه
پادشاهان انتظار داشت که از او اطاعت کنند. اما هنگامی که قدرت پادشاهان و
امپراتورها زیادتر شد، سعی کردند که با کلیسا مبارزه کنند.
جنگ انگلیس و فرانسه
در سال ۱۳۳۷ م پادشاه انگلیس، ادوارد سوم، علیه پادشاه فرانسه، فیلیپ
ششم، اعلام جنگ میکند. ادوارد معتقد بود که مالک حکومت فرانسه میباشد.
محاصرههای زیادی بوقوع پیوست و جنگهایی بزرگ رخ داد. البته در این
درگیریهای ۱۱۶ ساله، دوران طولانی صلح وجود داشت. ابتدا، انگلیسیها در
جنگهای کرسی، پواتیه و آژنکور پیروز شدند. سرانجام فرانسویها که از
سخنان ژاندارک به هیجان آمده بودند، مهاجمان انگلیسی را در سال ۱۴۵۳ م عقب
راندند. در ابتدا انگلیسیها پیروزیهای فراوانی به دست آورند. در سال
۱۳۴۶، آنها پیروزی مهمی در جنگ کرسی، در شمال فرانسه، به دست آوردند.
کمانداران انگلیسی با استفاده از کمانهای بلند، سواره نظام فرانسه را
نابود کردند. انگلیسیها در سال ۱۳۵۵ حمله جدیدی را به رهبری وارث ادوارد
سوم، ادوارد شاهزاده ولز (۷۶-۱۳۳۶م)، آغاز کردند. ادوارد فرمانده بی رحم
نظامی، به دلیل آنکه زره سیاه به تن میکرد به شاهزاده سیاه معروف شد. در
سال ۱۳۵۶م در جنگ پواتیه، در مرکز فرانسه، شاهزاده سیاه پیروزی بزرگی به
دست آورد. پادشاه فرانسه، ژان دوم (۶۴- ۱۳۱۹م)، در این جنگ اسیر شد و برای
آزادیش درخواست ۴ میلیون سکه طلا از فرانسه شد. در طول سالهایی که فرانسه
مشغول عقب راندن مهاجمان انگلیسی بود، جنگ بصورت پیوسته ادامه داشت. در
سال ۱۴۵۳م، فقط بندر کاله، در شمال فرانسه، در دست انگلیس باقی مانده بود.
بدینسان، جنگ صد ساله به پایان رسید. با این وجود، تا سال ۱۸۰۱م پادشاهان
انگلستان کماکان خود را پادشاه انگلستان و فرانسه مینامیدند. در سال ۱۰۹۵
م «پاپ اورین» دوم همه مسیحیان اروپایی را مجبور کرد تا علیه ترکان مسلمان
قیام کنند و شهر اورشیلم (بیت المقدس فعلی) واقع در فلسطین را باز پس
گیرند. در همان سال، سپاه بزرگی مهیا و رهسپار نخستین جنگ صلیبی گردید.
تعداد زیادی از جنگجویان صلیبی در طول سفر خطرناک از اروپا تا خاورمیانه
جان خود را از دست دادند.آنها که زنده ماندند در سال ۱۰۹۹ م بیت المقدس را
تسخیر کردند. در بین سالهای ۱۰۹۹ تا ۱۲۵۰ م، شش جنگ صلیبی دیگر رخ داد ولی
در هیچ یک از آنها صلیبیان موفقیتی به دست نیاورند.
دوره جنگهای صلیبی
در سال ۱۰۹۶، بالغ بر ۱۵۰ هزار اروپایی به راستی تصمیم گرفتند که به صف
اول جنگجویان صلیبی بپیوندند. جنگهای صلیبی یکی از پرشورترین وقایع قرون
وسطی بودهاست. در آن سال، بزرگترین سپاههایی که اروپا تا آن زمان به
چشم ندیده بود، به رهبری شوالیههای جوشن پوش، با بیرقهای در اهتزازی که
تقریباً نشان تمامی خانوادههای اصیل اروپای غربی را بر خود داشت، تقریباً
سه هزار مایل راه را تا فلسطین در پاشنه کردند تا به نام کلیسای کاتولیک
رمی، سرزمین مقدس را فتح کنند. آنها تمامی خطرها را به جان خریدند تا شهر
مقدس اورشلیم(بیت المقدّس) را فتح کنند. رنسانس دانش و هنر پیشرفتهای
عظیمی در ایتالیای قرن پانزدهم و شانزدهم بوجود آوردند. این احیای فرهنگی
به رنسانس (یعنی «نوزایی») مشهور شدهاست. دانشمندان، شعرا و فیلسوفانی
ظهور کردند که با الهام از میراث اصیل رم و یونان با دیدگانی تازه تر به
جهان مینگریستند. نقاشها به مطالعه آناتومی (علم تشریح) پرداختند و اعضای
بدن انسان را به شیوه واقعگرایانهای نقاشی میکردند. فرمانروایان
ساختمانها و کارهای بزرگ هنری را سفارش دادند. این عقاید تازه بزودی در
سراسر اروپا گسترش یافت. مطلوب «انسان عصر رنسانس» شخص درخشان و همه فن
حریفی بود که در موضوعات فراوانی کارآزموده باشد. لئوناردوداوینچی و میکل
آنژ مشهورترین آنان میباشند. دستاوردهایشان احترام آنان در جامعه را
افزایش داد.
اروپا در قرن ۱۶ و ۱۷
در طول قرون ۱۶و ۱۷ میلادی مردم عقاید سنتی را زیر سوال بردند.
دانشمندانی همچون گالیله و اسحاق نیوتن روشهای جدید را توسعه داده و بر
مبنای مشاهدات و تجارب خود به کشفیات فراوانی، دست یافتند. در بسیاری از
شاخههای دانش از جمله فیزیک، کالبد شناسی، نجوم، و ریاضیات پیشرفتهای
بزرگی حاصل گردید.نیکولاس کوپرینک ستاره شناس لهستانی، کتاب «گردش افلاک
آسمانی» را منتشر میکند، او دراین کتاب عقاید جدید خود را مبنی بر گردش
سیارات به دور خورشید، بر خلاف نظریه گردش سیارات به دور زمین، مطرح
میکند. در قرن هفدهم دانشمندان متوجه این مساله شدند که زمین سیارات به
دور خورشید حرکت میکنند. مدلهای مکانیکی منظومه شمسی برای نشان دادن این
موضوع ساخته میشدند. این دستگاههای جهان نما به نام «ارری» مشهور شدند،
زیرا اولین بار برای «ارل ارری» ساخته شد. در چهاردهم جولای ۱۷۸۹ میلادی،
جماعتی از گرسنگان به زندان «باستیل» در پاریس، حمله کردند. فقرای پاریس
که سان کولوت نامیده میشدند، از سیاستهای لویی شانزدهم، پادشاه فرانسه،
به خشم آمده بودند. لویی که با بحران مالی شدیدی دست به گریبان بود، از
مجلس طبقات عمومی در خواست کرد تا مالیاتها را افزایش دهد. این امر، موجب
بروز انقلاب فرانسه گردید و به مدت ۱۰ سال این کشور دچار هرج و مرج شد.
لویی شانزدهم در سال ۱۷۹۲ اعدام(با گیوتین گردن زده شد) شد و سرانجام، در
سال ۱۷۹۹، هنگامی که ژنرال ناپلئون بنا پارت به قدرت رسید، انقلاب پایان
پذیرفت.
انقلاب فرانسه
در ۱۷۹۱، در سال پس از انقلاب فرانسه، حکومت دستگاه جدیدی را برای
اعدام در ملاء عام به خدمت گرفت. این دستگاه که گیوتین نامیده میشود برای
قطع سرانسان با سرعت و بدون درد، طراحی شده بود. اما بزودی تبدیل به سمبول
خوفناک دوره وحشت گردید. تغییرات بزرگی که در قرن هجدهم در انگلستان رخ
داد به نام انقلاب صنعتی شناخته میشود. اختراعات جدیدی مثل ماشین بخار
کالاها را سریعتر و ارزانتر از قبل تولید میکرد. در قرن نوزدهم گسترش
صنعت به بقیه اروپا و سرزمین آمریکا رسید. راه آهن سرعت مسافرت را زیاد
کرد. مردم زیادی در کارخانهها کار و در شهرها زندگی میکردند. قرن بیستم
مابین دهههای ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ م بسیاری از کشورهای اروپایی از دوموکراسی دست
کشیدند. حزب نازی هیتلر در آلمان به قدرت میرسد و فاشیستهای [موسولینی]
بر ایتالیا حکومت میکنند. در ابتدا بریتانیا و فرانسه کوشیدند با این
دیکتاتورهای جنگ طلب سازش کنند. آنها عاقبت در سال ۱۹۳۹ در برابر تهاجم
هیتلر ایستادند و اروپا به جنگ جهانی دوم کشیده شد.
جنگ جهانی اول
در ماه اوت ۱۹۱۴ م جنگ عظیمی در اروپا بین آلمان، رهبر دول محور، و
نیروهای متفقین به رهبری فرانسه و بریتانیا درگرفت. هیچ یک از دو طرف
نتوانستند به پیروزی کامل دست یابند و جنگ تا چهار سال بطول انجامید. پیش
از پیروزی متفقین در نوامبر ۱۹۱۸ حدود ۱۰ میلیون نفر کشته شدند. وقتیکه در
ماه اوت ۱۹۱۴ جنگ اعلام شد، میلیونها تن از مردم شادمان در خیابانهای
شهرهای مهم اروپا شروع به رقص و پایکوبی نمودند. مردم تصمیم حاکمان خود
برای رفتن به جنگ را مورد حمایت قرار دادند. مردان جوان داوطلب برای
جنگیدن، هجوم میآورند. با این وجود، صحنههای وحشت انگیز جنگ جهانی اول،
نگرش مردم به جنگ را تغییر داد. یک نسل کامل از مردان جوان به خاک و خون
کشیده شدند. جنگ جهانی اول، چهار امپراتوری را نابود ساخت، امپراتوری
آلمان تاج و تخت را از دست داد و دولت جمهوری جایگزین آن شد. امپراتوریهای
شکست خورده اتریش - مجارستان و عثمانی هر دو از هم گسیختند و امپراتوری
روسیه نیز بدست انقلابیهای بلشویک افتاد.
[ویرایش] جنگ جهانی دوم