ایران سی اف سی = www.ircfc.ir

* سلام به شما دوست عزيز *

* شما عضو تالار نيستيد! براي دسترسي به تمام امکانات تالار عضو شويد! عضويت در کمتر از يک دقيقه *

کرگدن From10  کرگدن Ozv10  کرگدن Agahi10
کرگدن 0_3311
کرگدن Btn-ie10  کرگدن Btn-fi10
*** توجه: در صورت فراموشي رمز عبور لينک فعال سازي رمزتان به خودتان ارسال مي گردد پس ايميل خود را درست وارد کنيد ***

*** دوستان عضويت شما بصورت خودکار فعال شده و بلافاصله مي توانيد فعاليت خود را شروع کنيد ***


انضم إلى المنتدى ، فالأمر سريع وسهل

ایران سی اف سی = www.ircfc.ir

* سلام به شما دوست عزيز *

* شما عضو تالار نيستيد! براي دسترسي به تمام امکانات تالار عضو شويد! عضويت در کمتر از يک دقيقه *

کرگدن From10  کرگدن Ozv10  کرگدن Agahi10
کرگدن 0_3311
کرگدن Btn-ie10  کرگدن Btn-fi10
*** توجه: در صورت فراموشي رمز عبور لينک فعال سازي رمزتان به خودتان ارسال مي گردد پس ايميل خود را درست وارد کنيد ***

*** دوستان عضويت شما بصورت خودکار فعال شده و بلافاصله مي توانيد فعاليت خود را شروع کنيد ***

ایران سی اف سی = www.ircfc.ir

هل تريد التفاعل مع هذه المساهمة؟ كل ما عليك هو إنشاء حساب جديد ببضع خطوات أو تسجيل الدخول للمتابعة.
ایران سی اف سی = www.ircfc.ir

بزرگترین تالار گفتمان کشور ایران = www.ircfc.ir

      
      

ورود

كلمه رمز خود را فراموش كرده ايد؟

تصويت

به نظر شما بهترین سایت ساز و یا وبلاگ ساز چه سیستمی هست؟

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 

مشاهده نتايج

المواضيع الأخيرة

» اسپمر کلوب
من طرف ircfc.ir 12/11/13, 05:35 pm

» مشخصات یه دختر خوب
من طرف hkhoddani 12/01/12, 02:34 pm

» عجیب ترین ها در دنیا
من طرف ircfc.ir 17/09/11, 10:50 am

» عجیب ترین جانوران زمین
من طرف ircfc.ir 23/08/11, 08:01 pm

» درد و دل من
من طرف mahsa 03/08/11, 11:51 pm

» بازی آنلاین روبیک
من طرف ircfc.ir 27/07/11, 12:04 pm

» گذشتن از فیلتر به وسیله ویندوز
من طرف ircfc.ir 04/07/11, 06:49 pm

» احوال پرسی
من طرف ircfc.ir 24/06/11, 12:46 pm

» پلاگین بازگردانی حذف شده ها Undo Delete
من طرف m_r 22/06/11, 07:37 pm

» پلاگین مدیریت دوستان انجمن Forum Affiliate Manager
من طرف m_r 22/06/11, 07:35 pm

تدفق ال RSS


Yahoo! 
MSN 
AOL 
Netvibes 
Bloglines 

أفضل 10 أعضاء في هذا المنتدى

ircfc.ir - 3271
کرگدن Vote_rcapکرگدن Voting_barکرگدن Vote_lcap 
mona69 - 552
کرگدن Vote_rcapکرگدن Voting_barکرگدن Vote_lcap 
mohsen - 173
کرگدن Vote_rcapکرگدن Voting_barکرگدن Vote_lcap 
m_r - 126
کرگدن Vote_rcapکرگدن Voting_barکرگدن Vote_lcap 
Sahar - 79
کرگدن Vote_rcapکرگدن Voting_barکرگدن Vote_lcap 
mehrdad2010 - 73
کرگدن Vote_rcapکرگدن Voting_barکرگدن Vote_lcap 
tkdfar30 - 58
کرگدن Vote_rcapکرگدن Voting_barکرگدن Vote_lcap 
shaparak - 36
کرگدن Vote_rcapکرگدن Voting_barکرگدن Vote_lcap 
14emam - 35
کرگدن Vote_rcapکرگدن Voting_barکرگدن Vote_lcap 
hadi max - 22
کرگدن Vote_rcapکرگدن Voting_barکرگدن Vote_lcap 

أفضل 10 فاتحي مواضيع

أفضل 10 أعضاء في هذا الشهر

لا يوجد مستخدم

أفضل 10 أعضاء في هذا الأسبوع

لا يوجد مستخدم

امکانات اضافی


    کرگدن

    ircfc.ir
    ircfc.ir
    مدیر کلی انجمن
    مدیر کلی انجمن


    کرگدن Empty کرگدن

    پست من طرف ircfc.ir 08/05/10, 02:07 pm

    یک کرگدن جوان، تنهایی توی جنگل می رفت. دم جنبانکی که همان اطراف پرواز می کرد، او را دید و از او پرسید که چرا تنهاست.

    کرگدن گفت: همه کرگدن ها تنها هستند.

    دم جنبانک گفت: یعنی تو یک دوست هم نداری؟

    کرگدن پرسید: دوست یعنی چی؟

    دم جنبانک گفت: دوست، یعنی کسی که با تو بیاید، دوستت داشته باشد و به تو کمک بکند.

    کرگدن گفت: ولی من که کمک نمی خواهم.

    دم جنبانک گفت: اما باید یک چیزی باشد، مثلاً لابد پشت تو می خارد، لای چین های پوستت پر از حشره های ریز است. یکی باید پشت تو را بخاراند، یکی باید حشره های پوستت را بردارد.

    کرگدن گفت: اما من نمی توانم با کسی دوست بشوم. پوست من خیلی کلفت و صورتم زشت است. همه به من می گویند پوست کلفت.

    دم جنبانک گفت: اما دوست عزیز، دوست داشتن به قلب مربوط می شود نه به پوست.

    کرگدن گفت: قلب؟ قلب دیگر چیست؟ من فقط پوست دارم و شاخ.

    دم جنبانک گفت: این که امکان ندارد، همه قلب دارند.

    کرگدن گفت: کو؟ کجاست؟ من که قلب خودم را نمی بینم!

    دم جنبانک گفت: خب، چون از قلبت استفاده نمی کنی، آن را نمی بینی؛ ولی من مطمئنم که زیر این پوست کلفت یک قلب نازک داری.

    کرگدن گفت: نه، من قلب نازک ندارم، من حتماً یک قلب کلفت دارم.

    دم جنبانک گفت: نه، تو یک قلب نازک داری. چون به جای این که دم جنبانک رابترسانی، به جای این که لگدش کنی، به جای این که دهن گنده ات را باز کنی و آن را بخوری، داری با او حرف می زنی.

    کرگدن گفت: خب، این یعنی چی؟

    دم جنبانک جواب داد: وقتی که یک کرگدن پوست کلفت، یک قلب نازک دارد یعنی چی؟!
    یعنی این که می تواند دوست داشته باشد، می تواند عاشق بشود.

    کرگدن گفت: اینها که می گویی یعنی چی؟

    دم جنبانک گفت: یعنی ... بگذار روی پوست کلفت قشنگت بنشینم، بگذار...

    کرگدن چیزی نگفت. یعنی داشت دنبال یک جمله ی مناسب می گشت. فکر کرد بهتر است همان اولین جمله اش را بگوید. اما دم جنبانک پشت کرگدن نشسته بود و داشت پشتش را می خاراند.

    داشت حشره های ریز لای چین های پوستش را با نوک ظریفش برمی داشت. کرگدن احساس کرد چقدر خوشش می آید. اما نمی دانست دقیقاً از چی خوشش می آید.

    کرگدن گفت: اسم این دوست داشتن است؟ اسم این که من دلم می خواهد تو روی پشت من بمانی و مزاحم های کوچولوی پشتم را بخوری؟

    دم جنبانک گفت: نه اسم این نیاز است، من دارم به تو کمک می کنم و تو از اینکه نیازت برطرف می شود احساس خوبی داری، یعنی احساس رضایت می کنی. اما دوست داشتن از این مهمتر است.

    کرگدن نفهمید که دم جنبانک چه می گوید اما فکر کرد لابد درست می گوید.. روزها گذشت، روزها، هفته ها و ماه ها، و دم جنبانک هر روز می آمد و پشت کرگدن می نشست، هر روز پشتش را می خاراند و هر روز حشره های کوچک را از لای پوست کلفتش بر می داشت و می خورد، و کرگدن هر روز احساس خوبی داشت.

    یک روز کرگدن به دم جنبانک گفت: به نظر تو این موضوع که کرگدنی از این که دم جنبانکی پشتش را می خاراند و حشره های پوستش را می خورد احساس خوبی دارد، برای یک کرگدن کافی است؟

    دم جنبانک گفت: نه، کافی نیست.

    کرگدن گفت: بله، کافی نیست. چون من حس می کنم چیزهای دیگری هم هست که من احساس خوبی نسبت به آنها داشته باشم. راستش من می خواهم تو را تماشا کنم.

    دم جنبانک چرخی زد و پرواز کرد، چرخی زد و آواز خواند، جلوی چشم های کرگدن.
    کرگدن تماشا کرد و تماشا کرد و تماشا کرد. اما سیر نشد.کرگدن می خواست همین طور تماشا کند. کرگدن با خودش فکر کرد این صحنه قشنگ ترین صحنه ی دنیاست و این دم جنبانک قشنگ ترین دم جنبانک دنیا و او خوشبخت ترین کرگدن روی زمین. وقتی که کرگدن به اینجا رسید، احساس کرد که یک چیز نازک از چشمش افتاد.

    کرگدن ترسید و گفت: دم جنبانک، دم جنبانک عزیزم، من قلبم را دیدم، همان قلب نازکم را که می گفتی. اما قلبم از چشمم افتاد، حالا چکار کنم؟

    دم جنبانک برگشت و اشک های کرگدن را دید. آمد و روی سر او نشست و گفت: غصه نخور دوست عزیز، تو یک عالم از این قلبهای نازک داری.

    کرگدن گفت: اینکه کرگدنی دوست دارد دم جنبانکی را تماشا کند و وقتی تماشایش می کند، قلبش از چشمش می افتد یعنی چی؟

    دم جنبانک چرخی زد و گفت: یعنی این که کرگدن ها هم عاشق می شوند.

    کرگدن گفت: عاشق یعنی چی؟

    دم جنبانک گفت: یعنی کسی که قلبش از چشمهایش می چکد.

    کرگدن باز هم منظور دم جنبانک را نفهمید، اما دوست داشت دم جنبانک باز حرف بزند، باز پرواز کند و او باز هم تماشایش کند و باز قلبش از چشمهایش بیفتد. کرگدن فکر کرد اگر قلبش همین طور از چشم هایش بریزد، یک روز حتماً قلبش تمام می شود.
    آن وقت لبخندی زد و با خودش گفت: من که اصلاً قلب نداشتم! حالا که دم جنبانک به من قلب داد، چه عیبی دارد، بگذار تمام قلبم برای او بریزد!!!!!!!!!!!!!!!

      اكنون 15/11/24, 08:29 am ميباشد