باز هم قلبی برای من تپید
باز هم چشمی به رویم خیره شد
باز هم در گیر و دار یک نبرد
روح شیطان بر درونم چیره شد
فکر کردی با هستم تا ابد؟
می رهم از عشق تو من می رهم
من همین فردا که تکراری شدی
لب به روی جسم دیگر می نهم
ای شکار من،یک لحظه بایست
تو چقدر همرنگ دیروز منی
فکر نکن من با تو می مانم فقط
تو شکاری، صید امروز منی
من در ای قصه ی جنگ گرگ و میش
میش بودن را کنار انداختم
دور خواهم شد از این خورده شدن
در درونم چنگ و دندان ساختم
تو ببخشا بر درون سنگیم
من خیانت دیده ام از روزگار
قلب پر خون را کنار انداختم
تا خیانت ها کنم من بی شمار
به خیالت عاشقم ای ساده لوح؟!
چه خیال واهی و بیهوده ای
عشق کو عاشق کجا معشوق کیست؟!
تو فقط بازیچه ی من بوده ای
قلب را له کرده ام من سالهاست
از خمیرش کینه هایی ساختم
مشت بر زندان پاکی کوفتم
من در این بازی به دنیا باختم
از ته دل از تو نفرت می کنم
عشق ای جادوگر پیر و کریه
من به راهی می روم پر انتقام
من همانند توام زشت و قبیح
باز هم چشمی به رویم خیره شد
باز هم در گیر و دار یک نبرد
روح شیطان بر درونم چیره شد
فکر کردی با هستم تا ابد؟
می رهم از عشق تو من می رهم
من همین فردا که تکراری شدی
لب به روی جسم دیگر می نهم
ای شکار من،یک لحظه بایست
تو چقدر همرنگ دیروز منی
فکر نکن من با تو می مانم فقط
تو شکاری، صید امروز منی
من در ای قصه ی جنگ گرگ و میش
میش بودن را کنار انداختم
دور خواهم شد از این خورده شدن
در درونم چنگ و دندان ساختم
تو ببخشا بر درون سنگیم
من خیانت دیده ام از روزگار
قلب پر خون را کنار انداختم
تا خیانت ها کنم من بی شمار
به خیالت عاشقم ای ساده لوح؟!
چه خیال واهی و بیهوده ای
عشق کو عاشق کجا معشوق کیست؟!
تو فقط بازیچه ی من بوده ای
قلب را له کرده ام من سالهاست
از خمیرش کینه هایی ساختم
مشت بر زندان پاکی کوفتم
من در این بازی به دنیا باختم
از ته دل از تو نفرت می کنم
عشق ای جادوگر پیر و کریه
من به راهی می روم پر انتقام
من همانند توام زشت و قبیح