من در آغوشت شکفتم ای پدر
دستهای تو پناه من شدند
در زمان بی کسی بی چارگی
شانه هایت تکیه گاه من شدند
... هایت همچو مخمل های سرخ
با سرورویم همه آغشته شد
توشدی درمان این آشفته دل
هر زمان این قلب من آشفته شد
در جهان بی دلی مردها
تو مثال نقض مردانی پدر
در کویر تشنه ی انسانیت
تو همان چشمه ی جوشانی پدر
تو مرا با غیرتت پرورده ای
امن تر از پیکرت آخر کجاست؟
دستهایم بگیر و ول نکن
دست تو همرنگ دستان خداست
تو به سان یک فرشته پاک و خوب
در زمین آخر چرا پیدا شدی؟
هر زمان می خورد قلبم را سکوت
در سکوت قلب من غوغا شدی
ای پدر در حد تو من هدیه ای
در توانم نیست تا جبران کنم
گر غمی درد دلی داری بگو
تا خودم آن غصه را ویران کنم
دستهای تو پناه من شدند
در زمان بی کسی بی چارگی
شانه هایت تکیه گاه من شدند
... هایت همچو مخمل های سرخ
با سرورویم همه آغشته شد
توشدی درمان این آشفته دل
هر زمان این قلب من آشفته شد
در جهان بی دلی مردها
تو مثال نقض مردانی پدر
در کویر تشنه ی انسانیت
تو همان چشمه ی جوشانی پدر
تو مرا با غیرتت پرورده ای
امن تر از پیکرت آخر کجاست؟
دستهایم بگیر و ول نکن
دست تو همرنگ دستان خداست
تو به سان یک فرشته پاک و خوب
در زمین آخر چرا پیدا شدی؟
هر زمان می خورد قلبم را سکوت
در سکوت قلب من غوغا شدی
ای پدر در حد تو من هدیه ای
در توانم نیست تا جبران کنم
گر غمی درد دلی داری بگو
تا خودم آن غصه را ویران کنم