آيا مي دانستيد که يکي از بزرگترين چالش هاي ايجاد چيزهاي جديد در زندگي اين است که بايد يک "نرمال" جديد براي خودتان خلق کنيد؟
اين تجربه جديد خود من است، به ويژه در ساختن کاري که حرفه همه عمرم بوده است. آن "نرمال" قديمي که با آن زندگي مي کردم سطح انرژي خيلي پاييني داشت. وقتي به گذشته نگاه مي کنم، احساسي که هر روز تجربه مي کردم، يک حس رکود و کندي بود، ماندن در حسرت دست يافتن به بيشتر و در عين حال فقدان آن.
يکي از مهمترين درسهايي که در تغيير کارم از مهندسي مکانيک به مربي اخلاق ياد گرفتم اين بود که همه چيز فقط رسيدن به اين آرزوم نيست. فراتر از آن زندگي تبديل شدن به انساني است که آن آرزو همه عمر واقعيت زندگي اش بوده است.
پس تصور کنيد، وقتيکه کار قديمم را کنار گذاشتم و در اين کار جديد تمام وقت مشغول شدم چقدر غافلگير شده بودم. فهميده بودم که بايد کسي شوم که از کارم واقعاً لذت مي برد. اگر مي توانستم از هر روز کارم لذت واقعي ببرم، آنوقت اين کاري که دوستش داشتم آن حس اغناء و ارضائي که شديداً آرزو مي کردم را به من مي داد.
"نرمال" من بايد تغيير ميکرد!
تغيير واقعيت فراي تغيير وضعيت و موقعيت خارجي است. هميشه قانون جذبه و کشش در کار است. پس، اگر موقعيت و وضعيت خارجي خود را تغيير دهيد، به تجربه همان واقعيت ادامه خواهيد داد تازمانيکه به همان اندازه آن واقعيت جديد و عالي که در رويا ديده ايد، احساس خوبي پيدا کنيد.
پس وقت بگذاريد و کمي خودتان را بررسي کنيد. با خودتان صادق باشيد. ببينيد در حال حاضر چه حسي داريد. نگاهي به هفته گذشته بيندازيد و ببينيد آن موقع چه حسي داشتيد. انرژي کليتان چقدر بود؟ چه مقدار انرژي را نرمال خود مي دانيد؟
يک دقيقه به خودتان براي اينکار زمان بدهيد، چشمانتان را ببنديد و واقعاً به احساسات کلي که در چشمه روزهايتان خوابيده است متصل شويد. درک واقعيت کنونيتان قدم بزرگي در جهت پيشروي است. از انکار هم قوي تر است.
حالا بينيد واقعاً چه چيزي مي خواهيد در زندگيتان ايجاد کنيد. اجازه بدهيد انرژي اين تجربه جديد، اين زندگي جديد را حس کنيد. اگر اين واقعيت شما بود، چه حسي داشتيد؟ نرمال جديد شما چه شکلي خواهد داشت؟ همه اينها را بنويسيد.
و به خودتان دقيقه اي وقت بدهيد که ببينيد انرژي اين دو واقعيت چه فرقي با هم دارند. نرمال جديدتان را با نرمال قديميتان مقايسه کنيد.
حالا ذهنتان را باز کنيد. چشمانتان را ببنديد و ريلکس شويد. مجسم کنيد که مي خواهيد نرمال کنونيتان را در جهت اين زندگي جديد هل دهيد.
يک راه آن اين است که تا مي توانيد روي حس کردن اين انرژي جديد متمرکز شويد. نه اينکه فقط روي چيزي که مي خواهيد متمرکز شويد، نه، بايد يک انرژي جديد را که مي تواند به شما براي نزديک شدن به خواسته هايتان در زندگي کمک کند، به درون خود وارد کنيد.
وارد عمل شويد!
امروز چه کاري مي توانيد انجام دهيد که به شما براي حس کردن اين انرژي جديد کمک کند؟ حتي اگر چيزي کوچک باشد، نشستن زير آفتاب، ريلکس شدن و خواندن کتاب، زنگ زدن به دوست بامزه تان و گذران وقت با او. هر چيزي که با اين انرژي جديد خواسته تان جور باشد.
چه حسي داريد؟ در اين زندگي جديد چطور عمل مي کنيد؟ چطور مي توانيد خودتان را با آن تنظيم کنيد و با خود جديدتان همراه شويد؟
امروز وارد عمل شويد و براي رسيدن به اين زندگي جديد و خلق يک نرمال جديد براي خودتان که به شما براي رسيدن به خواسته هايتان کمک مي کند، قدم پيش بگذاريد.
اين تجربه جديد خود من است، به ويژه در ساختن کاري که حرفه همه عمرم بوده است. آن "نرمال" قديمي که با آن زندگي مي کردم سطح انرژي خيلي پاييني داشت. وقتي به گذشته نگاه مي کنم، احساسي که هر روز تجربه مي کردم، يک حس رکود و کندي بود، ماندن در حسرت دست يافتن به بيشتر و در عين حال فقدان آن.
يکي از مهمترين درسهايي که در تغيير کارم از مهندسي مکانيک به مربي اخلاق ياد گرفتم اين بود که همه چيز فقط رسيدن به اين آرزوم نيست. فراتر از آن زندگي تبديل شدن به انساني است که آن آرزو همه عمر واقعيت زندگي اش بوده است.
پس تصور کنيد، وقتيکه کار قديمم را کنار گذاشتم و در اين کار جديد تمام وقت مشغول شدم چقدر غافلگير شده بودم. فهميده بودم که بايد کسي شوم که از کارم واقعاً لذت مي برد. اگر مي توانستم از هر روز کارم لذت واقعي ببرم، آنوقت اين کاري که دوستش داشتم آن حس اغناء و ارضائي که شديداً آرزو مي کردم را به من مي داد.
"نرمال" من بايد تغيير ميکرد!
تغيير واقعيت فراي تغيير وضعيت و موقعيت خارجي است. هميشه قانون جذبه و کشش در کار است. پس، اگر موقعيت و وضعيت خارجي خود را تغيير دهيد، به تجربه همان واقعيت ادامه خواهيد داد تازمانيکه به همان اندازه آن واقعيت جديد و عالي که در رويا ديده ايد، احساس خوبي پيدا کنيد.
پس وقت بگذاريد و کمي خودتان را بررسي کنيد. با خودتان صادق باشيد. ببينيد در حال حاضر چه حسي داريد. نگاهي به هفته گذشته بيندازيد و ببينيد آن موقع چه حسي داشتيد. انرژي کليتان چقدر بود؟ چه مقدار انرژي را نرمال خود مي دانيد؟
يک دقيقه به خودتان براي اينکار زمان بدهيد، چشمانتان را ببنديد و واقعاً به احساسات کلي که در چشمه روزهايتان خوابيده است متصل شويد. درک واقعيت کنونيتان قدم بزرگي در جهت پيشروي است. از انکار هم قوي تر است.
حالا بينيد واقعاً چه چيزي مي خواهيد در زندگيتان ايجاد کنيد. اجازه بدهيد انرژي اين تجربه جديد، اين زندگي جديد را حس کنيد. اگر اين واقعيت شما بود، چه حسي داشتيد؟ نرمال جديد شما چه شکلي خواهد داشت؟ همه اينها را بنويسيد.
و به خودتان دقيقه اي وقت بدهيد که ببينيد انرژي اين دو واقعيت چه فرقي با هم دارند. نرمال جديدتان را با نرمال قديميتان مقايسه کنيد.
حالا ذهنتان را باز کنيد. چشمانتان را ببنديد و ريلکس شويد. مجسم کنيد که مي خواهيد نرمال کنونيتان را در جهت اين زندگي جديد هل دهيد.
يک راه آن اين است که تا مي توانيد روي حس کردن اين انرژي جديد متمرکز شويد. نه اينکه فقط روي چيزي که مي خواهيد متمرکز شويد، نه، بايد يک انرژي جديد را که مي تواند به شما براي نزديک شدن به خواسته هايتان در زندگي کمک کند، به درون خود وارد کنيد.
وارد عمل شويد!
امروز چه کاري مي توانيد انجام دهيد که به شما براي حس کردن اين انرژي جديد کمک کند؟ حتي اگر چيزي کوچک باشد، نشستن زير آفتاب، ريلکس شدن و خواندن کتاب، زنگ زدن به دوست بامزه تان و گذران وقت با او. هر چيزي که با اين انرژي جديد خواسته تان جور باشد.
چه حسي داريد؟ در اين زندگي جديد چطور عمل مي کنيد؟ چطور مي توانيد خودتان را با آن تنظيم کنيد و با خود جديدتان همراه شويد؟
امروز وارد عمل شويد و براي رسيدن به اين زندگي جديد و خلق يک نرمال جديد براي خودتان که به شما براي رسيدن به خواسته هايتان کمک مي کند، قدم پيش بگذاريد.